انتظارات

چرا در بیشتر مواقع انتظاراتمان از آدمها با وجود تفاوت هایی که با هم دارند یکسان است؟

بهتر است از هر کس به اندازه ظرفیت روحی و روانی اش انتظار داشته باشیم. این جمله به چه معناست؟ دوستی از من پرسید: معصومه این روزها چطوری خوبی؟ راستش آن روزها اصلا خوب نبودم اتفاقا خیلی هم گیج و سردرگم بودم و اضطراب شدیدی را درباره بعضی چیزها در زندگی ام که نمی توانستم بفهممشان […]

سه شنبه ها با شعر: مادر مرا به جنینم بازگردان

زندگی پر از تعارض است، بخصوص وقتی تصمیم می گیری بیشتر بفهمی اش وقتی به قول معروف انگولکش می کنی آنوقت روهای دیگر خودش را هم به تو نشان می دهد اینجاست که باید بگردی دنبال معناهای مختلف، دنبال ارتباط های مختلف اشیا و آدمها تا بتوانی جایی برای ماندن برای آرام گرفتن پیدا کنی […]

بی معنایی ، تجربه ای که نباید از آن بترسیم

گاهی اوقات بسیاری از مفاهیم در زندگی برایمان بی معنا می شوند حتی بسیاری از کارهایی که در گذشته در زندگی انجام داده ایم و از آنها لذت برده ایم. ممکن است این بی معنایی منجر به تعارض هایی هم در زندگی مان شود. این یعنی نیاز به تغییراتی در زندگی داریم و قرار هست […]

قضاوت

هر کس به طریقی قضاوت می کند چرا؟

هر کس عینک مخصوص خودش را روی چشم دارد و با آن دنیا را می بیند، هر کس با استفاده از معیارها و ارزش هایی که دارد و جهان بینی خاص خودش به دنیا نگاه می کند و به قضاوت دنیا می نشیند، معیارهایی که در طول سالهای زندگی اش شکل گرفته اند تحت تاثیر […]

ابهام

چگونه در آغوش ابهام زندگی کنیم؟

این روزها ابهام زیادی را در زندگی ام تجربه می کنم البته که خود زندگی مملو از ابهام هست و ما اصلا هر روز در هوای مه آلودی زندگی میکنیم که خود هم آن را نمی بینیم قدم برداشتن فکر کردن و تصمیم گرفتن و به نتیجه رسیدن در این دنیا واقعا سخت به نظر […]

در اسارت اشیا و آدمها

برای خودم اسارت فقط آن نیست که به خاطر ایمانت، وجدانت، تفکراتت پشت میله های آهنی به بند کشیده شوی. گاهی اشیا با حضور بیش از حدشان بیش از آنکه باید باشند تو را به اسارت در می آورند. این شی میتواند هر چیزی باشد حتی یک ماشین که برای داشتنش ممکن است ساعتهای باارزش […]

با هفتادی ها و هشتادی ها

سخنی با دهه هفتادی ها و هشتادی ها ما دهه شصتی ها هر وقت کنار هم می نشینیم شروع می کنیم به گفتن این حرفها: چه کلاه گشادی توی زندگی سرمان رفت. چقدر حرف گوش کن بودیم، چقدر سربه زیربودیم، چقدر شجاع نبودیم، چقدر جسارت نکردیم. چقدر ما نسل سوخته ایم. چقدر دیر فهمیدیم که […]

بی پدر و مادری

گاهی اوقات در ارتباطهای خانوادگی یا دوستانه بسیاری از پدر و مادرها را میبینم که می پرسند با نوجوانمان چکار کنیم؟  طوری درباره او حرف میزنند انگار یک عضو زائد مزاحم یا دردسر ساز است. از صحبتهایشان آنطور بر می آید که لازم می دانند نوجوانشان تغییر کند بنا بر  مطالعات اندکی که در این […]

من نویسی تیر

ا تیر ۹۸ تابستان در راه  امروز با خودم فکر می کردم چرا ما باید درک نکنیم امروز اولین روز تابستونه، چرا راحت از کنار این تغییر تحولهای طبیعت بگذریم و البته دلیلش اینه که راحت از کنار تغییر و تحولات درونی خودمون می گذریم چرا نباید کاری کنیم که واقعا بفهمیم تابستون شروع شده […]

چگونه حفره های خالی زندگی مان را پر کنیم؟

همه ما در زندگی کمبودهایی داریم این کمبودها شکلهای مختلفی دارند بعضی از کمبود محبت رنج می بریم آنطور که الان فکر می کنیم یا دلمان خواسته از جانب خانواده یا اطرافیان به ما محبت نشده، در کودکی آسیبی دیده ایم و یا در بزرگسالی دچار شکست عشقی شده ایم و حفره هایی در درون […]