سه شنبه‌ها با شعر: تو بزرگترین دردی بودی که بر قامت این اتاق نشست

یکسال می‌شود اینجا ننوشته‌ام…و چقدر روزگار سختی به ما گذشت این سالها… ادبیات برای من هنوز هم یک نجات‌دهنده است و روزهایی که زندگی‌ام پر از التهاب است، یکی از تسکین‌دهنده‌هایم شعر است. این سه شعر را در روزهای پرالتهاب زندگی‌ام سروده‌ام و این سه‌شنبه را با این شعرها به‌روز می‌کنم.   (۱) … تو […]

چرا ما کمتر شبیه نوشته‌ها و گفته‌هایمان هستیم

این موضوع شاید موضوعی باشه که قدمت زیادی داره و به شکلهای مختلف به اون پرداخته شده مثلا عالم بی‌عمل…یا نفاق و دورویی…یا ماجرای آن آخوند که در خصوص تمیزکردن فرش از نجاست صحبت کرده بود. موضوع و دغدغه این هست که افراد حرفی رو می‌زنن اما در عمل خودشون خیلی به اون وفادار نیستن […]

تصمیم گیری

سخت نگیریم، تصمیم بگیریم.

تا ببینم چی میشه! یکی از جملاتی که از بعضی آدمها زیاد می‌شنوم این است: تا ببینم چی میشه، قبلا خودم هم از این جمله برحسب عادت استفاده می‌کردم اما بعدها فهمیدم این جمله نوعی فرار از تصمیم گیری است، زمان می‌برد تا جسارت تصمیم‌گرفتن را پیدا کنیم و هرگونه عواقب آن را بپذیریم. موارد […]

وقتی در جستجوی نور به اعماق تاریکی فرو می‌روی

بسیار اتفاق افتاده است که در جستجوی نور به تاریکی رسیده‌ایم… این مطلب که واگویه‌ای است بین شعر و نثر، سفری است از جستجوی نور تا دریچه‌های نور…   در نهایت تاریکی نشسته‌ای، نهایت ناپیدایی نه جوانه‌ای، نه ریشه‌ای در گلوی زمین بی‌آب و ترانه خشکیده‌ای در جستجوی نور به تاریکی رسیدی به اعماق ناآشنایی‌ها […]

کتاب قدرت عادت

همه چیز درباره کتاب قدرت عادت

کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیگ (Charles Duhigg) کتابی است که توجه ما را به رفتارهایی که در طول روز انجام می دهیم جلب می کند، و خودآگاهی ما را به چالش می‌کشد. بخش اعظمی از رفتارهای ما تبدیل به عادت شده‌اند و ناخودآگاه انجام می‌گیرند و دیگر نیازی نیست برای انجام آنها فکر کنیم. هر شب […]

 یکی از دلایل اینکه چرا گاهی در اوج موفقیت حالمان بد می شود?

برای بسیاری از ما این اتفاق می افتد در حالی که به موفقیتی که ظاهرا خواهانش بودیم رسیده ایم چندان حال خوبی را تجربه نمی کنیم و با خود می گوییم همه آنچه می خواستم همین بود؟  چرا اینگونه می شود؟ می بینیم دست زدن ها و کف زدن های دیگران چندان حالی به ما […]

انتظارات

چرا در بیشتر مواقع انتظاراتمان از آدمها با وجود تفاوت هایی که با هم دارند یکسان است؟

بهتر است از هر کس به اندازه ظرفیت روحی و روانی اش انتظار داشته باشیم. این جمله به چه معناست؟ دوستی از من پرسید: معصومه این روزها چطوری خوبی؟ راستش آن روزها اصلا خوب نبودم اتفاقا خیلی هم گیج و سردرگم بودم و اضطراب شدیدی را درباره بعضی چیزها در زندگی ام که نمی توانستم بفهممشان […]

سه شنبه ها با شعر: مادر مرا به جنینم بازگردان

زندگی پر از تعارض است، بخصوص وقتی تصمیم می گیری بیشتر بفهمی اش وقتی به قول معروف انگولکش می کنی آنوقت روهای دیگر خودش را هم به تو نشان می دهد اینجاست که باید بگردی دنبال معناهای مختلف، دنبال ارتباط های مختلف اشیا و آدمها تا بتوانی جایی برای ماندن برای آرام گرفتن پیدا کنی […]

بی معنایی ، تجربه ای که نباید از آن بترسیم

گاهی اوقات بسیاری از مفاهیم در زندگی برایمان بی معنا می شوند حتی بسیاری از کارهایی که در گذشته در زندگی انجام داده ایم و از آنها لذت برده ایم. ممکن است این بی معنایی منجر به تعارض هایی هم در زندگی مان شود. این یعنی نیاز به تغییراتی در زندگی داریم و قرار هست […]

قضاوت

هر کس به طریقی قضاوت می کند چرا؟

هر کس عینک مخصوص خودش را روی چشم دارد و با آن دنیا را می بیند، هر کس با استفاده از معیارها و ارزش هایی که دارد و جهان بینی خاص خودش به دنیا نگاه می کند و به قضاوت دنیا می نشیند، معیارهایی که در طول سالهای زندگی اش شکل گرفته اند تحت تاثیر […]