انتظارات

چرا در بیشتر مواقع انتظاراتمان از آدمها با وجود تفاوت هایی که با هم دارند یکسان است؟

بهتر است از هر کس به اندازه ظرفیت روحی و روانی اش انتظار داشته باشیم. این جمله به چه معناست؟
دوستی از من پرسید: معصومه این روزها چطوری خوبی؟
راستش آن روزها اصلا خوب نبودم اتفاقا خیلی هم گیج و سردرگم بودم و اضطراب شدیدی را درباره بعضی چیزها در زندگی ام که نمی توانستم بفهممشان و یا برایم قابل هضم نبودند، تجربه می کردم. می دانستم که نیاز به خرد جدیدی برای فهمیدن دارم خردی که معلوم نیست چطور به دست می آید با گذشت زمان، با عادی شدن مسائل، یا با مطالعه یا با حرف زدن با بعضی آدمها…
در جواب این دوست با اینکه تمام حال بدی ام را تجربه می کردم نوشتم: ممنون،خیلی خوبم

او هم از حال خیلی خوب من خیلی ابراز خوشحالی کرد.
آن روز هیچکدام از اینها را نتوانستم به آن دوستم بگویم اصلا نمیتوانستم چطور برای او این دغدغه ها را توصیف کنم. می دانستم بیشتر او را سردرگم می کنم، قبلا که با او درباره موضوعاتی اینچنینی صحبت کرده بودم، هر بار صحبت هایمان به جای خوبی نمی رفت و از هم دلخور می شدیم، اما من هر بار اصرار داشتم این حرفها رو به او بزنم، زمان گذشت تا بفهمم هر حرفی را به هر کسی نمی توان زد و چرا من انتظار دارم این دوست عزیز که بسیار هم برایم دوست داشتنی است، حرفهای مرا بفهمد و مرا درک کند حرفهایی که هیچگاه دغدغه او نبوده.
او حرفهای دیگر مرا خوب می فهمد اما اینها را نه….
و دوستان دیگری هستند که بی مقدمه می توانم از حال خرابی لحظه ای ام که حتی خودم هم نمی دانم از کجا آمده برایشان حرف بزنم و آنها حتی بهتر از خودم مرا بفهمند و نسخه خوبی هم برایم بپیچند، یا خود آن را تجربه کرده اند یا می دانند چیست؟ چون نافذند، چون درون نگرند ،چون خویشتن نگری بالایی دارند، چون قدرت همدلی شان بی اندازه است.
در این فکر فرو رفتم چرا من تابحال کمتر به این موضوع توجه کرده ام که آدمها ظرفیت روحی و روانی متفاوتی دارند و نباید انتظارم از همه آنها یکی باشد اصلا اگر همیشه قرار باشد همه آنها مرا بفهمند که دنیا پر می شد از آدمهای شبیه به هم و مسلما لذت کمتری از این دنیا می بردیم.
این قضیه باعث شد قدرت درکم نیز بالا برود اگر آدمی پاسخ خوبی در قبال حرف من ندارد او را سرزنش نکنم، مقصر هم ندانم، او را درک کنم ظرفیت روانی او با من متفاوت است نه پایین و نه بالا فقط متفاوت است و چرا با این تفاوت ها انتظارات ما یکسان است و بابت چنین انتظاراتی هم رنج زیادی می بریم.
انگار باید زمان بگذارد و ما همچنان به خردهای تازه دست یابیم خردهایی که از لای هزاران تجربه و خواندن و دیدن و شنیدن می آیند تا ما معناهای دیگری برای زندگی مان خلق کنیم و از آن بیشتر لذت ببریم و به حس رهایی که همیشه آرزویمان بوده است کمی نزدیک تر شویم.

قبلا مطلبی مشابه به این نوشته ام دوست داشتید آن را هم بخوانید.

دوستان در سطح دوستان در عمق

3 دیدگاه برای “چرا در بیشتر مواقع انتظاراتمان از آدمها با وجود تفاوت هایی که با هم دارند یکسان است؟

  1. معصومه جانم این دفعه اگر حالتو پرسیدم و در جواب گفتی ممنون خیلی خوبم حتما به ظرفیت پایین روانی خودم شک میکنم😉
    الهی که در لحظه های زندگی با دیدن به قول خودت خرد پشت حوادث حال ناب و آرامی رو تجربه کنی.

    قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
    بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

    فتنه می‌بارد از این سقف مقرنس برخیز
    تا به میخانه پناه از همه آفات بریم

    1. فائقه جان خجالت میدی من رو تو که همیشه همدم خرابی هام بودی.
      این دو بیت شعر هم واقعا عالی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.