این کتاب را سال ۹۶ خواندهام اما در ادامه نوشتن از کتابهایی که خواندهام خلاصهای از آن را اینجا مینویسم در بیشتر موارد خلاصهای از بخشهای کتاب آمده است و در اندک مواردی برداشتهای خودم را هم از این کتاب آوردهام…کتابی ملایم، آرام و سبک و دوستداشتنی که ما را ترغیب می کند تا به جای اینکه به دنبال خوشبختی باشیم سلامت عاطفی خود را پرورش دهیم.
از نویسنده:
در کشورهای توسعهیافته، سلامت عاطفی آشکارا به تجربه زندگی ما گره خورده است و چهار تجربه اصلی داریم که به شکل فردی یا جمعی به سلامت عاطفی ما در بزرگسالی منتهی میشوند.
نخست آنکه در سالهای نخستین عمرمان مورد عشق و علاقه قرار بگیریم و در نتیجه آن به شیوهای حکیمانه پرورش یابیم.
دوم دریافت حمایت و یاری عاشقانه صحیح در مشقات دوران کودکی است، تا وقتی مثلا پدر یا مادرمان را از دست میدهیم بتوانیم مس چنین مشقاتی را به طلای سلامت عاطفی تبدیل کنیم.
سوم این است که در بزرگسالی با شوکی سنگین و بزرگ مواجه شویم که باعث شود کل زندگیمان را بازبینی کنیم و به درکی ناگهانی از نعمات زندگی برسیم.
آخرین مورد هم داشتن تجربههای معنوی یا درمانی عمیق است.
نویسنده عناصر کلیدی سلامت عاطفی را به پنج دسته تقسیم کرده است.
- بینش آفرینی:
این که بتوانیم با نگاه به گذشته دریابیم که چرا به شیوهای خاص فکر، احساس و عمل کنیم.
تکهای از این بخش:
ترموستات عاطفی شما
تقریبا از همان لحظهای که نطفه منعقد میشود، رشد مغز و مواد شیمیایی درون آن تحتتاثیر حالات جسمی و عاطفی مادر قرار میگیرد. مثلا اگر او سه ماه آخر دوران بارداری مضطرب و ناآرام باشد مقدرا زیادی کورتیزول یا همان هورمون استرس ترشح میکند. این مقدار کورتیزول از طریق بند ناف به چنین منتقل میشود. این کودک در نهسالگی دو برابر دیگران مستعد ابتلا به رفتار تهاجمی و اختلال توجه در نتیجه بیشفعالی است.
- زندگی در زمان حال:
این که بتوانیم حسی قدرتمند از خودمان داشته باشیم هویت مان تحت مالکیت خودمان باشد و به جای نقش بازی کردن واقعا در لحظه و در حال زندگی کنیم.
از نظر نویسنده سلامت عاطفی، حس کردن رویدادها در لحظه است. سلامت عاطفی تجربه ی دنیا به شکل دست اول و بی واسطه است،نه آنکه وقتی بعدا درباره ش فکر کنید بفهمید که چه چیزهایی را تجربه کرده اید. وقتی سلامت عاطفی دارید، به قول مفسران ورزشی «روی فرم» هستید.
فصل دوم درباره تاثیر مراقبتهای کودکی بر شخصیت و هویت فرد میگوید. که در نتیجه توجه نامناسب و کم دچار اختلالات شخصیتی میشویم. باید آن را بیابیم و به بازیابی هویت خود بپردازیم با کار، شغل فعالیتهای اجتماعی، بذلهگویی و شادی در حقیقت باید زندگی آگاهانه داشته باشیم. باید به درون خود برویم و خود را بشناسیم.
- روابط سیال دوسویه:
این که بتوانیم هوشمندانه و زیرکانه و به شکلی قاطع، آزادانه و راحت با دیگران تعامل داشته باشیم نه این که سعی کنیم بر آن ها تسلط یابیم یا منفعلانه رفتار کنیم.
تکهای از این بخش:
این قضیه اثبات شده که رابطهای باثبات با یک درمانگر میتواند احساس امنیت شخص را بیشتر کند و البته همواره میتوان به نیرویی که دوستان صمیمی و عشاق به ما میبخشند اعتماد کرد.
مهمترین گام به سوی سلامت عاطفی این است که به دنبال نزدیکی و صمیمیت بیشتری در زندگیتان باشید.
- اصالت:
این که بتوانیم با ارزش هایی زندگی کنیم که واقعا درک شان میکنیم و به آنها اعتقاد داریم نه با ارزشهایی که چشم بسته پذیرفتهایم زندگی با ارزشهای واقعی اغلب در نگرش ما به کار و حرفه مان نمود مییابد.
از این بخش:
سلامت عاطفی هیچ ربطی به هوش و جذابیت و بلندپروازی و ثروت ندارد. در واقع حتی ممکن است که افراد موفق و پر دستاورد در هر زمینه ای کمتر از دیگران سلامت عاطفی داشته باشند. بسیاری از افرادی که از لحاظ عاطفی سالم اند، مشاغل پست و کم درآمدی دارند و بیشتر به خانه و خانواده شان بها می دهند تا به زندگی حرفه ای شان.
بخش مهمی از سلامت عاطفی در محل کار این است که با چموخم سیاست در دفتر کار آشنا شویم.
- بازیگوشی و سرزندگی:
اینکه بتوانیم در زندگی شاد و بشاش باشیم و بدانیم که باید از آن لذت ببریم.
به ندرت هرکدام از ما در زندگی زناشویی در ملاقات اول به این مسئله فکر میکنند که آیا طرف مقابل آدم مناسبی برای بچهدار شدن است یا نه. ما تقریبا همیشه همسرمان را اساسا بر مبنای جذابیت جنسی و موقعیتش انتخاب میکنیم. چنین معیارهایی در دنیای منطقی هرگز مهم و در اولویت نیستند.
نتیجهگیری
- خودمان باید راهی پیدا کنیم برای تغییر تاثیرات منفی کودکی بر امروز
- پدر و مادرمان را ببخشیم.
- نقطه دیگر برای شروع سفر، درک داشتهها و البته نداشتههایتان است.
- بر مسائل دیگری که برای سلامت عاطفی ضروریاند تمرکز کنیم:
نزدیکانمان، دوستانمان، جوامع و سرگرمیهایمان و تجربیات عمیقتری چون لذت از هنر، یا وقتگذرانی در طبیعت زیبا، یا اعتقادات معنوی و خلاصه هر چیزی که قایق ذهن و روحمان را پیش ببرد.
- عادات خوبی مثل رژیم غذایی درست، ورزش منظم و خواب کافی در کنار تکنیکهای آرامشبخشی مثل یوگا و تامل و مراقبه سنگبنای ساخت زندگی بهتر میشوند.
پینوشت: این کتاب توسط آلیور جیمر نوشته شده و سما قرايی آن را ترجمه کرده است و نشر هنوز به چاپ رسانده است، این کتاب هم محصولی از مدرسه زندگی است.