نوشتن

نوشتن برای من یک درمانگر است

این روزها نوشتن برای من کاربردهای زیادی دارد:

نوشتن راهی برای بهتر فکر کردن است.

بهترین راه برای فکر کردن است، آنقدر می نویسم تا در نهایت می توانم به یک جمع بندی و نتیجه گیری برسم خودم هم نمی دانم  در پایان چه اتفاقی می افتد و وقتی به پایان می رسم می بینم تصمیمی که گرفته ام با تصمیمی که در آغاز گرفته بودم بسیار متفاوت است. و صد البته قابل اتکاء.

نوشتن برای من راهی برای رسیدن به آرامش ذهنی است.

با ذهنی مشوش شروع می کنم مغزم در حال انفجار است دغدغه ها و چالش های زیادی در ذهنم ایجاد شده انسانهای زیادی در ذهنم راه می روند و حرف می زنند و وراجی می کنند می نویسم تا آنجا که حس می کنم آرام شده ام و بعد دست از نوشتن برمی دارم دیگر نه نیازی به قرص دارم و نه یک سفر گرانقیمت به مثلا جزایر هاوایی، پشت لب تابم آرام گرفته ام و به گلدان روبرویم زل می زنم و از زندگی لذت می برم.
نوشتن راهی برای نزدیک شدن به خود است.

دلایل زیادی باعث می شود هر از چندگاهی از خودم دور شوم خودم را فراموش کنم و بودنم کمرنگ شود شروع به نوشتن می کنم و با هر کلمه و جمله به آن درون دوست داشتنی خودم نزدیک می شوم چرا دوست داشتنی؟ چون هر درونی دوست داشتنی است البته که باید به این اصل رسیده باشیم.
نوشتن برای من یک درمانگر است.

مرا روبروی خودم مینشاند و فضایی به دور از قضاوت برای من ایجاد میکند تا خودم را بدون هر گونه نقابی ببینم به اصالت خودم پی ببرم و با هر سطری که به جا می گذارم مشکلی از مشکلاتم را ببینم و آن را حل کنم مرا از خودبینی و تکبر دور می کند مرا با تمام وجود برای درست دیدن خودم آماده می کند تمام پرده ها را کنار می زند و تمام حجابها را تا خودم را بهتر ببینم و در نهایت انسان بهتری از خودم بسازم.

خودم را اهل نوشتن میدانم اما هنوز برای نویسنده شدن دلایل محکمی ندارم. خوب میدانم این سالها و روزها نوشتن بیشترین کمک را به من کرده است. تمام جاهایی راکه با چشم نمیتوانم ببینم و مغز و قوه ادراکم نمی توانم درک کنم با نوشتن درک می کنم.
می نویسم چون نوشتن فقط کار نویسنده ها نیست.
فکر می کنم باید طوری زندگی کنیم که نوشتن فعالیت روزانه مان شود یعنی بخشی از فعالیت روزانه مان مانند غذا خوردن، ورزش کردن در کنار کتاب خواندن اگر به آن تعهد داشته باشیم نوشتن فعالیتی است که اگرچه آن را انجام ندهیم نمی میریم اما اگر آن را انجام دهیم به بهترین شکل زنده خواهیم ماند.

در نهایت نوشتن یک دلگرمی است در میان تمام دلسردی های زندگی…

هر صبح که از روز قبل ذهنم پر از اغتشاش و آشوب است شروع به نوشتن میکنم تا آنجا که ذهنم آرام شود و بعد زندگی ام راشروع میکنم.
قرار نیست حتما نویسنده شوم نوشتن دارد به من کمک میکند بهتر زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم.

 

وبلاک نویسی و بدن درد

چگونه فضا را الهام بخش کنیم؟

ده قدرتی که خواندن به ما می دهد.

وبلاگ نویسی نوعی درون نگری

وبلاگ نویسی عنصری برای بازیابی خلاقیت

وبلاگ نویسی منبعی الهام بخش برای نویسندگی

اشتیاق نویسندگی

2 دیدگاه برای “نوشتن برای من یک درمانگر است

  1. واقعا وقتی آدم شروع می کنه به پیوسته نویسی و دیگه اختیار انگشتاش با خودش نیست، اون لحظه ای که دستش رو از کیبرد بر میداره و ته دلش یک نفس راحتِ از ته دل میکشه، با خیلی از گرونترین جایگزین ها قابل معاوضه نیست، البته در مورد جزایر هاوایی مطمئن نیستم 😁

    1. جزایر هاوایی استعاره بود. هههه
      مریم دوست دارم ببینمت دختر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.