تا ببینم چی میشه!
یکی از جملاتی که از بعضی آدمها زیاد میشنوم این است: تا ببینم چی میشه، قبلا خودم هم از این جمله برحسب عادت استفاده میکردم اما بعدها فهمیدم این جمله نوعی فرار از تصمیم گیری است، زمان میبرد تا جسارت تصمیمگرفتن را پیدا کنیم و هرگونه عواقب آن را بپذیریم. موارد زیر یادگیریهای من از فرآیند تصمیمگیری هستند. که بیشتر برحسب تجربه به دست آمدهاند.
تصمیمگیری و ذهن سرزنشگر
اولین رویکرد ذهن ما در قبال تصمیمهای اشتباهمان سرزنشگری است این هم یک رویکرد طبیعی است و در واقع رویکردی برای فرار از مسئولیت و پذیرش تصمیم است. حتی نوعی تسکین به حساب میآید بالاخره کسی را برای قبول اشتباه پیدا کرذهایم حالا آن شخص نزدیکترین شخص در دسترس و خودمان هستیم. با این رویکرد سرزنشگری ذهنمان هم کنار بیاییم.
تصمیم اشتباه در زمان خودش درست بوده است.
مساله دیگری که در قبال تصمیمی که آن را اشتباه مینامیم وجود دارد. اطلاق نام اشتباه به آن است. ما بر حسب دادههای موجود، وضعیت احساسی و توان ذهنی خود تصمیمی را گرفتهایم که در زمان خود بهترین تصمیم بوده است. بیشتر از این نباید از خودمان انتظار داشته باشیم. این مطلب را شاید در جاهای مختلف دیده و شنیده باشیم اما باز هم انتظارمان از خودمان فراتر از حد معمول میشود و به خودسرزنشگری میپردازیم.
تصمیم اشتباه هم یک تصمیم است.
تصمیم باید گرفته شود، ما انتخاب میکنیم کاری را انجام دهیم یا ندهیم این انتخاب باید صورت گیرد مگر که فرد منفعلی باشیم در آن صورت طعم زندگی واقعی را نخواهیم چشید.
تصمیم اشتباه در زمین بازی کوچک زمین بازی بزرگ را هموارتر میکند.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد در جایی اشتباهی میکنید چیزی را از دست میدهید اما سبک سنگین که میکنید با خود می گویید خوب شد همینجا تصمیم گرفتم و فهمیدم اشتباه بوده است و دردش را هم کشیدم و دیگر فلان جا چنین اشتباهی نمیکنم یا در زندگی مجردی چنین اشتباهی را کردهام در زندگی متاهلی دیگر چنین اشتباهی نمیکنم یا در خانه این اشتباه را کردهام بین دوستانم یا در محل کارم این اشتباه را نمیکنم.
هیچ کس همیشه تصمیم درست نمیگیرد.
نگاه ما به برخی آدمها این است که آنها هیچوقت اشتباه نمیکنند این نگاه را بیشتر به معلمها و اساتیدمان داریم همان چیزی که آلن دوباتن میگوید که ما فکر میکنیم بعضیها دستشویی نمیروند، خلاصه اینکه معلمهای ما هم اشتباه میکنند حتی ممکن است جایی اشتباه کنند که به نظر ما خیلی مسخره بیاید. جریان سیال زندگی با اشتباه و شکست همراه است از آن فرار نکنیم.
تصمیم اشتباه مسیر یادگیری را کوتاه میکند.
اشتباه نکردن معادل تصمیم نگرفتن است. معادل هیچ کاری انجام ندادن است و خود و زندگیمان را مشمول زمان قرار دادن است. تا روزگار چه تصمیمی برای ما بگیرد، در این صورت تغییرات و رشد در زندگی ما به ندرت رخ میدهند. در واقع تصمیم نگرفتن مسیر یادگیری ما را طولانی میکند. هر چقدر هم کتاب بخوانیم یا پای صحبتهای این و آن بنشینیم تا خودمان تن به بازی زندگی ندهیم یاد نمیگیریم با مدام تصمیم گرفتن و پشت سرگذاشتن مراحل مختلف زندگی مسیر یادگیری را برای خود کوتاه میکنیم گاه آنقدر تصمیم نگرفتهایم و یکجا ماندهایم و تغییری در شیوه زندگی خود انجام ندادهایم که عضله تصمیم گیریمان ضعیف شده و انگار مسخ شدهایم، بازی زندگی را باید از یک جایی شروع کرد.
تغییر مدل ذهنی
برای من بسیار رخ داده که نسبت به درست یا غلط بودن یک مدل ذهنی یا سبک زندگی شک داشتهام اما با قرار گرفتن در مقام تصمیمگیری و گرفتن تصمیم و البته تصمیمی که حس میکردم درست است اما بعدها فهمیدم درست نبوده است یا با من سازگار نیست فهمیدم این مدل ذهنی حداقل برای من کار نمیکند و مدل ذهنی مناسب را برای خودم یافتهام.
روش یادگیری مغز همین است، راه میانبری وجود ندارد.
ما ناگزیریم از تصمیم گرفتن و اشتباه کردن، با تصمیم گرفتن و اشتباه کردن یا نکردن و فرآیند حل مسئله مغز ما بعد از هر تصمیم و عواقب آن یاد میگیرد بار دیگر چطور عمل کند به جز این شیوهای برای یادگیری وجود ندارد حتی هیچکس نمیتواند با آموزش آنطور که باید و شاید ما را برای تصمیمگیری درست آماده کند یاید در میدان عمل قرار بگیریم، شاید برای همه شما مانند من اتفاق افتاده باشد که بسیاری از آموزهها را میدانیم و خواندهایم و با خطاهای مختلف ذهن هم آشنا هستیم، اما در زمان تصمیمگیری و به خصوص زمانیکه در بحران قرار میگیریم چیزی از ما سر میزند که خودمان را هم غافلگیر میگند. به نظر من و براساس تجربهام این تنها شیوه یادگیری برای مغز است تصمیمی که جای دردش برای ما تا مدتها باقی بماند یادگیری بیشتری برای ما خواهد داشت.
سخت نگیریم و تصمیم بگیریم.
خلاصه اینکه اینقدر خودمان و زندگی را جدی نگیریم حرکت کنیم، امتحان کنیم تصمیم بگیریم تا زندگی جسورانهتری را تجربه کنیم.
بگذاریم دورهاش طی شود.
بعد از گرفتن یک تصمیم اشتباه و چشیدن طعم شکست، برای هر کسی مجموعهای از دردها وجود دارد، این کاملا طبیعی است و برای هر کدام از ما بنابه میزان اشتباه و شکست و شخصیتمان دوره زمانی متفاوت خواهد بود، البته که یادگیری مهارت تابآوری به ما کمک میکند این دوره زمانی را زودتر سپری کنیم، در نهایت اینکه صبور باشیم و بگذاریم دورهاش طی شود، بعد از این دوره خواهیم فهمید آن تصمیم و شکست چه دستاوردهایی برای ما داشته است. صبوری کنیم.
خود من بعد از هر تصمیم چه اشتباه و چه درست فهمیدهام آدم جسورتری شدهام. و همین برایم کافی است.
سلام جهت تبادل لینک مزاحم شده ام.
اگه موافقی جواب بده.
اسم وب من: مدرسه کمدی یا متن های طنز پویا زرین منش
ادرس وب من: با تشکر poyazarenmanesh.blogfa.com