چگونه دست به قلم شدم؟ همه چیز از آن ۱۰ شروع شد.

از سوم ابتدایی  که درس انشاء به درس های ما اضافه شد همیشه با آن مشکل داشتم در این مواقع معمولا پدرم که شغلش معلمی بود به کمکم می آمد. زمان هایی هم که پدرم نبود مجبور بودم در خانه اقوام و آشنایان را بزنم تا کسی پیدا شود و برایم انشاء بگوید. انشا برایم […]

لذتهای معمولی: لذتی که در عمه شدن هست

این صفحه در زمان تولدبرادرزاده ام و عمه شدن من بارگذاری شد حدود یکسال از عمه شدن من می گذرد به خاطر سرزدن زیاد خوانندگان با عنوان عمه شدن به این صفحه دوست داشتم آن را بروز کنم تا خوانندگان نیز بهره بیشتری از آن ببرند: چند مطلب زیبا را با هم در رابطه با […]

زبان زندگی: طعم شیرین غافلگیری

زبان زندگی در مقابل زبان مرگ می آید در مقابل فنا و نابودی، زبان زندگی زبان بودن و زیستن  است زبان در کنار هم بودن. زبان امنیت. تصمیم گرفته ام تحت عنوان زبان زندگی اتفاقات دلچسب و غافلگیر کننده ای که برای خودم و دیگران پیش آمده است را بنویسم. سالها پیش قصد داشتم البته و امروز […]

درباره من

این آخرین نسخه از من است و در حال بهبود و ارتقا می باشد. من معصومه شیخ مرادی متولد بیستم بهمن سال ۱۳۶۱ از ایلام هستم. تا مقطع کارشناسی ارشد ریاضی کاربردی خوانده ام و حدود سه سال هم ریاضی تدریس کرده ام الان دیگر تدریس نمی کنم. یکی از دلایل من برای انتخاب ریاضی این […]