فکر می کنم همدلی حلقه گم شده خیلی از ارتباطات جامعه امروز ماست، به شکل ماهرانه ای همدیگر را رها کرده ایم و هرکدام گوشه ای افتاده ایم.
گاهی اوقات حالی از کسی می پرسی، می بینی انگار سالهاست برای کسی حرف نزده آنقدر دلش پر است از همه چیز…
اولین، آسانترین و قابل اجراترین راه حل برای مشکلاتمان شده است: قطع ارتباط
با خود چه می کنیم.
شاعر می گوید:
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند
اما گره ها دارند کور و کورتر می شوند.
و آدمها دور و دورتر…
و فرشته ها هم همچنان در حسرت یک بوسه.
آیا این سوغات مدرنیته است؟
………………………………..
حس می کنم هیچ چیز آنطور که باید
گرم نیست
دستها
دلها
همه چیز فاصله شده
و
سرد
سالهاست هوس آن لحاف گرم و زنده خانه مادربزرگ را کرده ام
وسط یک زمستان دلچسب
تا بار دیگر گرما را تجربه کنم.