سه شنبه ها با شعر: غم این خفته‌ی چند خواب در چشم ترم می‌شکند

اگر بخواهیم از تغییر حرف بزنیم و کسانی که اهل تغییر بوده اند بدون شک نیما یوشیج از چهره هایی است که جسارت او در شکستن قوالب شعر هزارساله فارسی تحسین برانگیز است درباره نیما باید بیشتر و بیشتر خواند تا بتوان ریشه های این جسارت را در شخصیت و ذهنیت او پیدا کرد به نظر من کار او از یک اختراع عجیب و غریب چیزی کم ندارد نیما علاوه بر شکستن قوالب شعری در محتوا هم سبب بروز تغییرات زیادی شد او فضایی را ایجاد کرد که شاعر بیشتر به درون خود برود و از عوالم درونی خود و از خود بودن خود بگوید و پیوند انسان مدرن و شعر شکل بگیرد. او مجوز ورود کلمات و تجربه هایی نو را به شعر کهن فارسی داد و جانی تازه را به این میراث هزارساله که در بستر احتضار رفته بود داد.

چیزی که از نیما یو شیج در ذهنم بیشتر خودنمایی می کند عدم دلبستگی او به مدرسه و فرار از مدرسه بوده و معلمی به نام نظام وفا که او را به سرایش شعر دعوت می کند.

شعر زیبای می تراود مهتاب از نیما

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته‌ی چند

خواب در چشم ترم می‌شکند

نگران با من استاده سحر

صبح می‌خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر

در جگر خاری لیکن

از ره این سفرم می‌شکند

نازک‌آرای تن ساق گلی

که به جانش کشتم

و به جان دادمش آب

ای دریغا به برم می‌شکند

دست‌ها می‌سایم

تا دری بگشایم

به عبث می‌پایم

که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته‌شان

بر سرم می‌شکند

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

مانده پای‌ آبله از راه دراز

بر دم دهکده مردی تنها

کوله‌بارش بر دوش

دست او بر در، می‌گوید با خود:

غم این خفته‌ی چند

خواب در چشم ترم می‌شکند

به راستی که هنرمندان و دست به قلمان در هرجامعه ای میتوانند روح بیدادگر و عاصی و خستگی ناپذیری باشند که در درون دیگران خفته است.

 

سه شنبه ها با شعر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.