اگر مي توانستيم تجربه هايمان را به اندازه اي كه ارزش داشتند بفروشيم همه ميليونر بوديم. آبيگيل ون بورن
تجربه در لغت به معنای آزمون و آزمودن است. در واقع تجربه ها میزان عدول ما از زندگی معمولی هستند و کیفیت زندگی ما را می سازند تجربه های دوستی، سفر، تجربه های کسب و کار، تجربه های موفقیت و شکست، تجربه خواندن یک کتاب حتی، گرفتن یک عکس…
تجربه ها ردپاهایی هستند برای آغاز حرکت راهنمایانی که مسیر را به ما نشان می دهند.
گاهی یک تجربه عرق ریزی روح است کسی دست می برد در افکار تو و آیینه ای می شود که تو را به خود باز می نمایاند.
گاهی تجربه ها روحت را به بیابانی بی آب و علف می برند در پی نشانه ای تکه ای از خودت…فرصتی برای رفتن به درون خود
تجربه ها لحظه هایی گرانبها در زندگی ما هستند. حاصل عمرآزمایی ما، حاصل دقیقه ها و ثانیه هایی که می توانستند با روزمرگی تمام بگذرند اما ما گذرشان را از جاده ای دیگر و مسیری دیگر خواستیم.
خواستیم نفس کشیدمان معمولی نباشد نشستن مان، برخاستن مان و نگاه کردنمان که معمولی بودن ما را می کشد.
تجربه ها نوعی خطر کردن هستند و کسانی که اهل خطر نیستند زندگی بی کیفیتی خواهند داشت.
تجربه کردن یعنی ما رسالتی دیگر گونه داریم رسالتی که در ورای آن می توانیم به انسان بودن خود دست یابیم. که انسان ترکیبی ست از حرکت و سکون، ایستادن و رفتن، بودن و نبودن و بصیرتی که انتخاب کنیم هر زمان چگونه باشیم.
در میان تجربه ها و حرکت مان به سمت آنچه می خواهیم و دوست داریم، ارزشمندترین کار این است که گاهی کمی از سرعت خود بکاهیم و به مرور تجربه ها بنشینیم توقف کنیم و تامل، بخوانیمشان بنویسیمشان، تا درس هایی را که باید، بگیریم درس هایی که کتاب زندگی ما را می سازند و تلاش کنیم کتاب زندگی مان خالی نباشد پرباشد از تجربه های متفاوت، که خالی نبودن به ما کمک می کند معنا و مفهوم لحظه هامان و چرا بودنمان را دریابیم و از بودنمان لذت بیشتری ببریم.
پی نوشت: این کلمه عمرآزمایی را امروز ساختم تا حالا نشنیده ام، نمی دانم جایی هست یا نه
