خودشناسی: داستان من و مدل شخصیت شناسی MBTI

MBTI

درباره MBTI کم و بیش شنیده بودم اما سال ۹۳ دوره MBTI در محل کارم برگزار شد و ما همگی به تیپ های شخصیتی خود آگاه شدیم این دوره برای ما تجربه خوبی بود بعد از اینکه تیپ های همدیگر را فهمیدیم نگاهمان به هم فرق کرد با دیده ترحم به هم نگاه می کردیم انگار تازه همدیگر را شناخته بودیم حالا دلیل اینکه گاهی اوقات با هم اصطحکاک داشتیم را می فهمیدیم من فهمیدم آن همکارم که وقتی کاری به او سپرده می شود همه را زیر تیر و تشر خود می برد و انگار دارد بزرگترین کار دنیا را انجام می دهد و خیلی جوگیر می شود  ISTJ است. و بعد از آن پذیرشم نسبت به او بهتر شد مطمئنا آنها هم همین نگاه را به من داشتند انگار بار سنگینی از دوش همه مان برداشته شد همه با دقت منتظر فهمیدن تیپ دیگری بودیم حتی گاهی اگر خودش اشتباه می کرد به او یادآور می شدیم. نوبت من که رسید همه منتظر بودند ببینند تیپ من چیست من آنموقع کارمند نظارت و ارزشیابی سازمان بودم و پست حساسی داشتم از این رو زیر ذره بین بودم همه با کمک هم تیپ من رو پیدا کردند من INTP بودم معاونم با صدای بلند ویژگی های شخصیتی من را از روی سایت های مختلف می خواند و معاون دیگه هم شخصیت های جهانی رو که INTP بودند رو به من گوشزد می کرد.

معاونی که با او کار می کردم زیرچشمی نگاهم می کرد غرولند می کرد دقیقا یادم نیست چه بود اما F او در تقابل با T من بود و گاهی هم که من به J  میزدم کلافه اش میکردم همیشه به من می گفت انگار نه انگار من معاون تو هستم اینطور که به نظر می رسه تو رییس منی، راست می گفت من همیشه گزارش به دست در اتاقش را میکوبیدم و می گفتم بیا فلان کار را که به واحد ما ارجاع شده زودتر انجام بدیم خلاقیت و کمال گرایی و ایده پردازی و جدی بودن من در کار کلافه اش میکرد می کرد مدام راههای جدید به او پیشنهاد می دادم گاهی اوقات به من می گفت ساعت اداری دیگه تموم شده برو خونه تون خلاصه دوران خوبی بود.

جالب بود در آن اداره فقط دو نفر INTP بودیم من و رییس سازمان و بعدها که کمی میانه ما شکراب شد مشاور سازمان و همان مدرس MBTI به من گفت چکارتون کنم هر دوتون هم INTP هستید.

از همه این حرفها که بگذریم خواستم بگویم MBTI و ابزارهایی شبیه به آن برای شناخت خود و پی بردن به نقاط قوت و ضعف و همینطور شناخت دیگران بسیار مفید هستند نمی گویم دقیق هستند حداقل یک شناخت نسبی از خودمان به ما می دهند لااقل از فالگیرها بهترند.

من امسال بیشتر در این زمینه مطالعه کردم و سعی کردم طبق تیپ شخصیتی ام خودم را دوباره تجزیه و تحلیل کنم دیدم بسیاری از نقاط ضعفم به همین تیپ شخصیتی برمی گردد عدم دقت و توجه به اطراف استفاده کمتر از حواس پنجگانه و تاکید بیش از حد به شهودم ضعف در مهارتهای ارتباطی و گاهی بیش از حد منطقی و جدی بودن و همینطور اهمال کاری و تعویق در انجام کارها و همینطور هوش هیجانی پایین و عدم توجه به احساسات دیگران و حتی احساسات خودم…

این تجزیه و تحلیل به من کمک کرد به بهبود نقاط ضعفم و پیدا کردن روشهای مناسب برای آنها بپردازم از جمله کتابخوانی متمم خوانی گفتگو با دیگران و …

خواستم با ذکر تجربه خود به خوانندگان سایت که شاید در این حوزه مطالعه ای نداشته اند پیشنهاد دهم برای شناخت بهتر خود و دیگران بد نیست در این زمینه فرصتی برای مطالعه بگذارند در اینترنت هم اگر سرچ کنید سایت های خوبی در این زمینه پیدا خواهید کرد.

پی نوشت۱: باز هم دست به خودافشایی زدم با خودم عهد کرده بودم کمتر خودافشایی کنم.

پی نوشت۲: امیدوارم معاون عزیز این مطلب را هیچگاه نخواند.

سایت بهترین پاسخ و MBTI 

خودشناسی: سرگرم کار خویش باشیم.

خودشناسی: پروانگی ات مبارک

یک دیدگاه برای “خودشناسی: داستان من و مدل شخصیت شناسی MBTI

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.