مهم ترین گام خودشناسی: سرگرم کار خود باشیم

مهم ترین گام خودشناسی

اگر کمی به اطرافتان دقت کرده باشید توی تاکسی، مترو، مکان های عمومی، مهمانی ها توی خانه و یا حتی خودتان، معمولا همه مشغول صحبت درباره دیگران هستیم  اگر تا حالا دقت نکرده اید اینبار کمی بیشتر دقت کنید.

پدر و مادرها مشغول بررسی فرزندان خانواده های دیگر هستند کارمندان مشغول بررسی زندگی همکارانشان و الی آخر

 و کسانی که نگاه کلان تری هم دارند درباره ساختارهای مختلف حکومتی و جهانی حرف می زنند. معمولا همه در حال کندوکاو زندگی دیگران هستیم مشکلات دیگران را بررسی و حل و فصل می کنیم، این مساله تبدیل به یکی از آفت های بزرگ زندگی ما شده.

غافل از حال خویشتن.

آنقدر مشغول زندگی و احوالات دیگران هستیم که نوبت به خودمان نمی رسد اگرهم برسد آنقدر از ذهن مان در جهت بررسی دیگران استفاده کرده ایم که دیگر توان تحلیل خود را نداریم.

نمی دانیم زمانی که را که صرف تحلیل دیگران می کنیم زمانی است که بیرحمانه از خود دریغ میکنیم  از خودی که در صورتی که کمی به آن توجه کنیم ما را به سرمنزل مقصودهای زیادی می رساند .

هیچ کس اینگونه که ما به کشتن خود برخاسته ایم عمل نکرده است.

و معمولا به راه حل های زیادی هم برای زندگی دیگران می رسیم و برای آنها نسخه می چینیم یکی را شوهر می دهیم دیگری را طلاق یکی را استخدام می کنیم و یکی را اخراج، و بعد اگر مطابق میل ما رخ ندهد کلی ناراحت می شویم و غصه میخوریم. این سرگذشت تلخ بسیاری از انسانهای روزگار ماست.

فکر می کنم مهم ترین گام خودشناسی و شاید اولین گام آن سرگرم کار خود شدن است و شاید یکی از تفاوت های آدم های موفق و غیرموفق هم همین باشد آدم های موفق به شدت روی خود تمرکز می کنند و به بررسی نقاط قوت و ضعف خود می پردازند و کم کم دنیا هم آنها را با فرصت های تازه و بکر مواجه می کند.

فکر کنم از این به بعد اگر خواستیم درباره دیگران حرف بزنیم اظهارنظر کنیم و نسخه بپیچیم سریع به خود یادآوری کنیم خودم چی خودم کجای کار هستم خود را تبدیل به یک دغدغه کنیم کمی که فرآیند رسیدگی به خود را شروع می کنیم پی می بریم چه مدتهای زیادی بوده است از خود غافل شده ایم و چه زمانهایی را از دست داده ایم امیدوارم هرکدام از ما به زودی این فرآیند ر ا شروع کنیم یا در این مسیر باشیم.

مولوی هم می گوید:

در زمین مردمان خانه مکن    کار خود کن کار بیگانه مکن‏

 

6 دیدگاه برای “مهم ترین گام خودشناسی: سرگرم کار خود باشیم

  1. با این جنبه ای که از سرگرم کار خود باش که نوشتید موافقم اما دوست داشتم در تکیل نوشته شما از جنبه دیگرش هم بنویسم که یک هم افزایی خوب هم باشد 🙂
    دخالت ما ایرانی ها (نمی دونم تو بقیه کشور ها هم هست یا نه) تو مسائل شخصی زندگی همدیگر در محیط های کوچک مثل فامیل ، در و همسایه واقعا آزار دهنده هست. و خب این جنبه مقایسه ای هم که برای فرزندان به کار می بریم علاوه بر آزاردهنده ، آسیب زننده هم هست.
    اما جنبه ای که من دوست دارم به این نوشته اضافه کنم سرگرم کار خود بودن در جامعه های بزرگ تر مثل شهر و جامعه هست. آیا در معیار جامعه هم سرگرم کار خود بودن درست است؟ در واقع آیا این فرار از قضاوت کردن دیگران باید باعث شود تا کاملا به هم بی تفاوت شویم؟ این موضوع برای من تا وقتی که در تهران زندگی نمی کردم و در اصفهان یا بابل بودم اصلا مطرح نبود. یعنی اصلا حس نمی کردم مردم نسبت به هم بی خیال اند اما در تهران عموما می بینم فقط وقتی با هم کاردارند که با هم دعوایشان شود! هر وقت پس از مدتی بودن در شهر دیگر دوباره به تهران می آیم دوباره همان دردها فعال می شوند. مردمی که نه تنها سرگرم کار خود اند که حتی زندگی ، مرگ و وقت شخص دیگر برایشان اهمیتی ندارد. حقیقتا حس می کنم در شهر بزرگی مثل تهران دقیقا از آن طرف بوم افتاده ایم. نمی دانم چقدر برایتان ملموس است حرف هایم اما برای مثال دیروز می دیدم خانمی با فرزندش در ایستگاه BRT بود. استفاده از BRT در تهران به وسیله کارتی است که باید هر بار شارژ شود و با استفاده از پول نمی توان از BRT استفاده کرد. می دیدم که تقریبا یک دقیقه ای شد و هر کدام از کسانی که وارد BRT می شدند بدون کوچک ترین توجهی به آن خانم که لازم داشت تا شخص دیگری برایش کارت بزند وارد ایستگاه می شدند. رفتم جلو و از مامور می پرسم آیا منع قانونی دارد کارت زدن برای شخص دیگر؟ سکوت می کند و سری تکان می دهد. بعد هم که کارت می زنم آن خانم چندین بار تشکر می کند انگار که من کار بزرگی کرده ام. آن خانم پول هم دستش بود و می گفت فقط برایم کارت بزنید اما خب کسی توجه نمی کرد.
    خلاصه این که به نظرم درست است که به خصوص در زمین های کوچک مثل فامیل باید سرمان در کار خودمان باشد و بقیه را قضاوت نکنیم اما این فرار از قضاوت نکردن دیگران نباید باعث شود بی تفاوت شویم و از آن طرف بوم بیفتیم!

    1. ممنون امیرحسین جان از نظر کامل و جامعت
      من هم با تو موافقم و البته آن چیزی که تو می گویی نوعدوستی است که روز به روز دارد کم و کمتر میشود هم در قشر متوسط جامعه و هم قشر به قول معروف تحصیلکرده و با دانش، و هزاران دلیل دارد و شاید حالت گذار از یک جامعه سنتی به مدرنیته است ما تقریبا داریم فراموش می کینم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد؟ اخلاق در کجای زندگی ماست؟ آیا باید اخلاق مدار باشیم؟ حرفه ای بودن با اخلاق مداری سازگار است؟ دیگران کی و کجا و چقدر نسبت به ما ارجحیت دارند؟ من حس میکنم ما دچار دنیای غرب شدیم در حالی که خود آنها هم دارند به سمت اخلاقگرایی می روند و زمان لازم است تا به تجربه های درستی از زندگی و انسانیت برسیم. بنابراین فکر میکنم منظور من از چیزی که گفتی کاملا متفاوت است و البته ممکن است چیزهایی که تو گفتی را در ذهن متبادر کند.
      منظور من از سرگرم کار خود بودن بی توجهی به دیگران نیست منظورم همان مرکز کنترل درونی است یعنی قبل از هر چیز به درون خود رجوع کنیم. به فکر بهبود رفتارهای خود باشیم در واقع وقتی سرگرم کار خود می شویم به نوعی شناخت و خودشناسی از خود می رسیم و می فهمیم کجاها توان و اجازه آن را داریم که در خصوص دیگران هم اظهارنظر کنیم. کمک کردن یک وظیفه انسانی است و منافاتی با سرگرم کار خود بودن ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.