من آدمهایی که غافلگیرم می کنند را دوست دارم.
- آدمهایی که بی دلیل دوستت دارند.
- آدمهایی که وقتی با آنها هستی تو را به درون خودت می برند به جای آنکه تو را به درون خودشان ببرند.
- آدمهایی که بوی کتاب و موسیقی می دهند.
- آدمهایی که حرفی را که من می خواستم بزنم و توی ذهنم بود اما توان گفتن آن را نداشتم می زنند، آنها دست در روح من می برند.
- آدمهایی که هم تو را و هم تنهایی ات را دوست دارند.
- آدم هایی که کلمات و وزن کلمات را می شناسند و خوب می دانند که نباید از گفتن دوستت دارم دریغ کنند.
- آدم هایی که علاوه بر جسم روح هم دارند و گاهی می توانی با روحشان ارتباط بگیری بی آنکه روحشان هم خبردار شود.
- آدم هایی که به تو اجازه می دهند خودت باشی اینها تعدادشان خیلی کم است اگر از اینها دارید دو دستی سفت به آنها بچسبید.
- آدمهایی که با تو، خودشان هستند تعداد اینها هم خیلی کم است.
- آدم هایی که به تو کتابی را هدیه می دهند که دقیقا نیاز آن روزهای توست.
- آدم هایی که چیزی را که تو در وجودت داری اما تا آن لحظه ندیده ای به تو می گویند اینها تو را به تولدی دوباره دعوت می کنند.
- آدم هایی که تو را امن می دانند و برای شنیدن رازهای زندگی شان انتخاب می کنند.
- آدم هایی که می دانند سبک موسیقی دلخواه تو چیست و هر از چندگاهی یک موسیقی توی همان مایه ها برای تو می فرستند.
- آدم هایی که اهل عمل اند و به زمان اجازه نمی دهند زودتر از آنها بگذرد سریع می گذرند.
- آدم هایی که می توانند ساعت ها با تو پیاده روی کنند و به بستنی قیفی شان هم لیس بزنی.
خوشبختانه برای هر کدام از اینها در زندگی ام مصداق هایی دارم اصلا اینها را بر اساس مصداق هایی که داشتم نوشتم.