سه شنبه ها با شعر: مثنوی قلاقیران

دوستی اهل افغانستان و شاعر دارم به اسم فاطمه روشن سالها پیش او را در جشنواره شعر ملاقات کردم او از سختی های زندگی در افغانستان میگفت و می گفت ایران خوب است اما احساسی که تو به یک درخت در ایران داری من ندارم دست خودم نیست. کاملا حس می کنم این درخت به من […]

خودشناسی: پروانگی ات مبارک( برای شبنم)

مقدمه: در یکی از کامنت ها دوست خوبم شبنم سوالی با مضمون اینکه چطور خودمان را بشناسیم و کمتر اشتباه کنیم پرسیده بود مجموعه پست هایی که درباره خودشناسی است اینجا و این مطلب جدید و مطلب های بعدی تجربیات و برداشت های شخصی من هستند که در پاسخ به آن سوال می آیند. در […]

اینجا جایی شبیه قیامت است

چندی پیش یک توفیق اجباری نصیبم شد و چند دقیقه ای تفسیر یکی از سوره های قرآن را در جلسه ای شنیدم سخنران می گفت در قیامت آنطور نیست کسی به داد کسی برسد و امیدوار باشید مثلا پدر و مادرتان بیایند شما را نجات دهند. در قیامت کسی، کسی را نمی شناسد همه نسبت […]

سه شنبه ها با شعر: با یادت ای بهشت من آتش دوزخ کجاست؟

ای نامت از دل و جان، یکی از ترانه هایی که بسیار دوست دارم  و مرا یاد فیلم لیلا با بازی لیلا حاتمی می اندازد چقدر با این فیلم ارتباط برقرار کردیم. امروز فهمیدم این شعر از قیصر امین پور است. البته اگر دنیای اینترنت راست بگوید. اي نامت از دل و جان در همه جا […]

کتابخانه از انگیزاننده های قوی است

 در زندگی  بالا و پایین های زیادی وجود دارد، برخوردهای متفاوت افراد با ما و مسائل روزمره که با آنها رودررو  هستیم چه شخصی و چه در سطح کلان جامعه، وجود چیزهایی که ما قادر به تغییر دادنشان نیستیم و اگر هم باشیم بسیار هزینه بر هستند در این شرایط باید گاهی به خود حق بدهیم که ممکن […]

پادری ها(۷): کتابفروشی چه کسی بزرگتر خواهد بود؟

مرگ گاهی انگیزه ای می شود که حتی ظرفهای تلنبار شده آشپزخانه را هم بشویم. آیا در زمان حال بودن یعنی حال کردن؟  همیشه فکر میکنم هر کلمه چطور به دنیا آمده است اول شیئی بوده و بعد نامی بر آن گذاشته اند؟مثلا تا حالا فکر کرده اید پنجره کی به دنیا آمده است؟ تا […]

سه شنبه ها با شعر: جغرافیای کوچک من بازوان توست

علیرضا بدیع را با آن شعر زیبای تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی.. اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی! آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی.. می شناسیم که حجت اشرف زاده هم به زیبایی تمام خوانده است این سه شنبه به پای […]

پادری ها(۶): پول خیلی مهم است

وقتی در یک دقیقه مطلبی می خوانم که به اندازه هزاران ساعت برای من اثربخش و نیروبخش است به ارزش زمان پی می برم. هر چه بیشتر میگذرد می فهمم دوستی یعنی یافتن نقاط کوچک و حتی بی اهمیت مشترک و با آنها شاد بودن و گفتن و خندیدن است.  فکر می کنم بزرگترین قدرت […]

سه شنبه ها با شعر: نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون

فاضل نظری آنقدر شاعر است که هر چه از او شعر بخوانیم کم است. تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیست و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست   بیا که در شب گرداب زلف موّاجت به غیر گوشه ی چشم تو ناخدایی نیست   درون خاک، دلم می تپد هنوز اینجا به جز […]

پادری ها(۵): خوشبختی چیست؟

هر چه میگذرد بیشتر می فهمم خوشبختی یعنی تلاش، پشتکار و خستگی ناپذیری و از پا ننشستن و به مسیر ادامه دادن، چه به هدف برسی چه نرسی.          هر چه می گذرد بیشتر می فهمم آدمهایی که از دیگران زیاد بازخورد می گیرند خودشان جرات روبرو شدن با منتقد درونشان را […]