مقدمه: چند وقت پیش مطلبی در متمم خواندم تحت عنوان: «سندرم ایمپاستر- دیگران از واقعیت ماجرا خبر ندارند»  که  اتفاقا در آن هم مشارکت کردم می توانید کامنتم را اینجا بخوانید.  شایدبتوان گفت آن مطلب برای کسانی که کامنت گذاشته بودند نوعی خودافشایی هم محسوب می شد، کامنتها را که می خواندم کمی هم برایم […]

آنها که یکبار با ما ملاقات میکنند و کلی از ما تعریف می کنند و می روند موقت هستند، در یکبار دیدن مگر جز تعریف کردن کار دیگری از دستشان برمی آید زیاد آنها را جدی نگیریم و روی حرفشان حساب باز نکنیم. آنها که رد می شوند و به ما لبخندکی می زنند آنها […]

بچه که بودم در نزدیکی خانه مان کفتربازی زیاد بود همیشه روی پشت بام خانه می نشستم و رد پرواز پرنده ها را می گرفتم و از پرواز دسته جمعی آنها لذت می بردم. آنموقع ها یادم هست که خانواده ها نگاه خوبی به کفتربازها نداشتند و من هم تا حدودی تحت تاثیر این نگاه […]

امروز فقط خواستم یک جمله بگویم و بگویم خوب است گاهی به اعماق جمله ها برویم آنها حرفهای زیادی برای ما دارند پیام ها و نشانه ها و دلیل های زیادی. یک نفر یک عمر پشت آنها زندگی کرده، موفق شده، شکست خورده، ایستاده و حرکت کرده و در نهایت اخلاص آنها را در اختیار […]

همیشه دوست داشته ام زندگی زنان موفق در جهان و ایران را دنبال کنم و مدل موفقیت آنها را به دست بیاورم قبلا هم در این زمینه مطلبی نوشته ام. این مساله بخصوص برای ما زنان ایرانی که در مسیر رشد و پیشرفت با چالشهای متفاوتی روبرو هستیم جذاب تر به نظر می رسد. چند […]

دومین نامه برای آدریا آدریا! اینبار از سر دلتنگی نیست که می نویسم شوق است شادی ریز عمیقی است زیر پوستم که تمام وجودم را به جنبش وا می دارد. از سر اطمینان است از سر رضایت، حسی است که به من می گوید زندگی دور نیست. زندگی لای بخاری ست که از نان سنگک […]