مسیر موفقیت و پیشرفت مسیر آگاهی و کسب دانش و مهارت مسیری طولانی ست در این مسیر هستند کسانی که بودنشان مسیر ما را روشن تر می کند با حرف هایشان با مهربانی شان حتی با نگاهشان به تو اطمینان می دهند کنارت هستند.
آنهایی که حتی خود ممکن است بخشی از راه را رفته باشند اما به خاطر تو به عقب برگردند تا همراهت شوند.
این بودن و مهربانی البته باید دو طرفه باشد بودن ما هم برای دیگران چراع باشد و روشنایی و همراهی.
من به اینها همدرس می گویم آنجا که حضرت حافظ با آن شهد شاخه نبات اش می گوید:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
همدرس کسی که زبان زندگی را هم می داند.
– همان کسی که بتوانی درباره کتابهایی که خوانده ای با او حرف بزنی تو هم همکلام دانستن هایش باشی چون گاهی آدم دوست دارد دانسته های لذت بخشش را به دیگران بگوید.
– درباره فیلمهای خوبی که دیده ای و دیده است.
– درباره خودت درباره دوست داشتنیها و علاقمندی هایت، درباره رویاها و اهداف
– کسی که از پیشرفتش خوشحال شوی او هم از پیشرفت تو خوشحال شود.
– برای دلتنگیهایت همراه باشد و همدل تو هم همراه و همدلش باشی به وقت تنگی ها
– حتی بتوانی شادیهایت را با او درمیان بگذاری چون میدانی او از شادی تو شاد می شود و او هم همینطور.
– به گاه تلخی و تندی تحملش کنی تا دریای متلاطم روحش رد ساحل را بگیرد او هم تحمل چشیدن تلخی و تندی تو را داشته باشد.
– می تواند با تمام شلوغی هایش برای تو وقت بگذارد چون خواهان پیشرفت توست تو هم می توانی سرت را برایش خلوت کنی چون او جزیی از مسیر توست.
– همراه او بیاموزی، همراه تو بیاموزد. باهم دست به کشف و خلق بزنید.
– بی پرده به تو بگوید کم و زیادهایت را تو هم همینطور، حجابی در میان نباشد دوستی ها را
دو دل دو جان دو روح دو دست دو فکر و اندیشه دو قلم، وزن سنگینتری به جهان میدهند.
پس برای دوستیهایمان زمان بگذاریم، زمان بدهیم به دوستی هایمان، با او که دوست هست بمانیم بیشتر بمانیم دوستی از نوع کهنه اش دلچسب تر است چون هر چه زمان بگذرد بیشتر به ناشناخته های هم پی می بریم و لذت درک ناشناخنه ها بس عظیم است البته اگر ظرفیت پذیرش ناشناخته های هم را داشته باشیم و صبر کنیم برای هم.
و اینکه اگر درست برویم و با هم بودن را بلد باشیم با هم زودتر به مقصد می رسیم و طی مسیر برای ما لذت بیشتری خواهد داشت.
ضمن اینکه با همه اینها هرچه از دوست رسد نکوست.
پیدا کردن چنین آدم هایی توی زندگی واقعا سخته، تازه بعد از پیدا کردنشون، هر لجظه بیم این رو داری که زمان اون ها رو به بهانه های مختلفی از تو بگیره. هر چقدر که زندگی با وجود اون ها شیرین تر شده، به همین میزان و یا شاید بیشتر، بعد از نبود این آدم ها زندگی سخت تر و یا شاید تلخ تر میشه.
درسته سخت هست البته ممکن است همه این ویژگی ها هم در یک نفر نباشد و ما چند همدرس داشته باشیم و باید بگویم شاید باید به همان زمانی که این دوستان در کنارمان هستند قناعت کنیم و در حال از بودن با آنها لذت ببریم. هیچ چیز پایدار نیست.
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد.
یاور
معصومهی عزیز.
از خوندن این نوشتهات لذت بردم.
نمیدونم برای کار کسانی که به قول تو:”حتی خود ممکن است بخشی از راه را رفته باشند اما به خاطر تو به عقب برگردند تا همراهت شوند.” اگر نام معلمان واقعی را هم انتخاب کنیم مناسب است یا خیر. اما من این رو میدونم این افراد – که شاید تعدادشان چندان زیاد نباشد و شاید اصلا قرار هم نیست تعدادشان زیاد باشد – به امید روزی هستند که بارشان را به دوش دیگری سپردهاند و خود که احتمالا دیگر توان رفتن ندارند، از دیدن شاگردان خود – شاید جلوتر از خود – غرق شادی میشوند.
ممنون بهروز جان
درست میگی معلمان نمونه بارز این بند هستند به ویژه معلمی که ما داریم.
تعریف یک دوست واقعی. چه خوب بود حتی یک دوست واقعی داشتم.
این متن خواندنی نبود نوشیدنی بود
نوشیدنی گوارا و شیرین
ای جانم معصومه
ممنون زهره عزیزم