صبر

نوشدارویی به نام صبر

این روزها وقتی دوستان و اطرافیانم از مشکلاتشان میگویند مشکلات کاری، مشکلات ریز و درشت که بخش اعظم آنها  عاطفی و مربوط به روابط بین آدمهاست. فکر می کنم بیشتر آنها ناشی از خامی و بی تجربگی و عدم آموزش است و تاکید بر این نکته که دیگران مسئول خوب کردن حال ما و مقصر اصلی مشکلات هستند.

 ما با خیال تخت توی خانه هامان سرگرم شبکه های مجازی نشسته ایم و نه مطالعه ای میکنیم و نه نگاه دقیقی به دنیا می اندازیم همه چیز را سهل و آسان میگیریم و انتظار داریم رابطه هامان نقل و نبات باشند.

من در سطحی نیستم که به دیگران توصیه ای کنم زندگی خودم هم پر بوده از اشتباهات ریز و درشت، اما از یک جایی به بعد فهمیدم با آموزش و مطالعه وسعت دید ما افزایش پیدا میکند قدرت تحمل و پذیرش ما بالاتر می رود و کمتر عرصه را بر یکدیگر تنگ خواهیم کرد. 

 هر کس یاد می گیرد سهم و جایگاه خود را در یک رابطه پیدا کند و به قول ویلیام گلاسر ما فقط مسئول رفتار خود هستیم.

پیتر سنگه هم جمله خوبی درباره یادگیری دارد که برای خود من همیشه انگیزه ای است برای یادگیری بیشتر: ما از طریق یادگیری خودمان را بازآفرینی می‌کنیم. از طریق یادگیری به موجودات جدیدی با قابلیت‌های جدید تبدیل می‌شویم که قبلاً از آن ناتوان بوده‌ایم.

از همه اینها گذشته، بدیهی ترین مساله این است که ما اشتباه می کنیم و باید تاوان آن را بدهیم و مهمتر از آن دوره زمانی است که باید طی کنیم تا بتوانیم از آثار و تاثیرات مخرب آن اشتباه رهایی پیدا کنیم.

 تنها توصیه ای که اینروزها به دوستانم میکنم و میدانم لااقل می توانند از پس آن بربیایند گزینه صبر و دادن زمان به خود در قبال مشکلات است با صبر بر موقعیت پیش آمده و گذر زمان بسیاری از مشکلات ما حل خواهند شد.

 صبر ما را آبدیده می کند و از ما آدم های دیگری می سازد و بسیاری از مشکلات را عادی و پیش پا افتاده جلوه می دهد. در واقع صبر یک نوشداروست. صبر حجم فضای اشغال شده ذهن ما توسط مشکلات را به مرور آزاد خواهد کرد و قدرت تصمیم گیری مان از سطح به عمق نفوذ پیدا میکند و میزان بالغانه بودن تصمیم های ما افزایش پیدا می کند.

……………………………………………………………………………………..

پی نوشت: عکس مربوط به یک شب مانی است در منطقه بنه ور در روستای ماهین از توابع استان زنجان

4 دیدگاه برای “نوشدارویی به نام صبر

  1. معصومه.
    دو روزی ست متوجه شده ام بزرگ ترین ترس زندگی ام محقق شده . ترسی که از نرسیدن به بزرگ ترین آرزوی زندگی ام ناشی میشه.
    دو روز است که متوجه شده ام نمی توانم به آرزویم برسم. آرزویی که سایر اهداف زندگی و تمام خوشی هایی که در ذهن داشتم رو بر اساس آن چیده ام.
    هرچند همچنان کورسویی از امید در ته ته دلم وجود دارد اما بعید می دانم محقق شود.
    نمی دانم دیگر باید با چه انگیزه ای زندگی کرد. با چه انگیزه ای خندید و با چه انگیزه ای رشد کرد.
    این روزها تنها چیزی که می تواند اندکی ذهنم را از این موضوع منحرف کند، خواندن وبلاگ دوستانم است. خواندن نوشته های تو، یاور، امین، طاهره، شاهین، شهرزاد، فواد، دیدن عکس های پریسا و وبلاگ دیگر دوستان.
    معصومه جان. بنویس. تا می توانی بنویس. سرشار از امید و زیبایی بنویس.
    بنویس که این روزها رمقی جز خواندن وبلاگ دوستانم ندارم.
    معصومه جان بنویس که چشمم پر از اشک است.

    1. ممنون از تو محسن جان
      شاید این نوشدارو به تو هم کمک کند خود من هم شاید لحظاتی را مانند تو تجربه کرده باشم تصمیم گرفتم ناامید نشوم و به خودم زمان بدهم و صبر کنم و خیلی وقتها مشکل حل شد نه حتما به آن شیوه ای که من فکر می کردم یا دیگران ، در واقع مشکل در ذهن من حل شد و خیلی وقتها می فهمیدم اصلا مشکلی نبوده من اسمش را مشکل گذاشتم.
      برات آرزوی موفقیت و بازگشت امید به زندگی ات دارم.
      حتما ما رو در جریان آمدن امید بگذار

  2. صـــــــــبـر

    تعبیر و تفسیر هرشخص در مورد آن متفاوت است چون یک کلمه ذهنی است.
    واژه‌ای که در عصر ارتباطات امروز، که انسان‌ها بدنبال سرعت هستند، کمتر دیده می‌شود(لااقل برای من)
    جسارتاٌ با عنوانی که انتخاب کردید، مخالـفـم ?
    زمان برای هیچکس صبر نمی‌کنه!
    گاهی صبوری میشه حسرت
    نباید پای همه چیز صبر کرد
    گفتید : مشکلات ، یاد جمله محمدرضا افتادم که می‌گفت : فقط یک آدم مرده است که مشکل و دغدغه نداره!
    و همینطور استاد شکیبایی :
    گاهی باید صبر کرد
    باید رها کرد و رفت ..
    تا بدانند که اگر ماندی ، رقتن را بلد بوده‌ای …

    و اینکه گفتید : با صبر بر موقعیت پیش آمده و گذر زمان بسیاری از مشکلات ما حل خواهند شد
    به نظرم گذر زمان اهمیت و ارزش آن مشکل را کم می‌کند و گاهی آنقدر برایمان کم رنگ که حتی فراموش خواهیم کرد و این به معنای حل شدن آن مشکل نیست.
    پی‌نوشت : در ابتدا نظرم گفتم که هر شخص تفسیر متفاوتی از صبرکردن دارد همچنین نوشته شما برایم قابل احترام است و شاید من در درک منظور شما اشتباه کرده باشم.
    موفق باشید

    1. سلام ممنون از اعلام نظرتون البته شاید کوتاهی از طرف من بوده ولی منظور من از صبر در اینجا نوعی صبر انفعالی نیست که دست روی دست بگذاریم که ببینیم چه می شود بلکه انتخاب صبر به عنوان آخرین گزینه است وقتی که دیگر هیچ کاری از دست ما بر نمی آید و نمی توانیم تغییری ایجاد کنیم صبر گزینه خوبی ست لااقل شاید با گذر زمان بتوانیم تصمیم بهتری هم بگیریم.
      به نظرم شاید در این حالت صبر یکی از برتری های یک شخص نسبت به دیگران باشد.
      در خصوص صبر و مشکلات، یک تعبیر به نظر من این است برخی از مشکلات واقعا مشکل نیستند بلکه چون ما شتابزده به آنها نگاه می کنیم و به عنوان یک ناظر بیرونی فراتر از مساله نمی ایستیم مشکل به نظر می رسند صبر اینجا به عنوان یک مهارت مطرح است که به خودمان زمان بدهیم بیشتر فکر کنیم.
      در نهایت باید بگویم منظور از صبر در اینجا این نیست که مدل ذهنی ما در قبال مشکلات همیشه صبر باشد بلکه همیشه حواسمان به آن باشد که اگر لازم است صبر کنیم و منظور از صبر انفعال نیست.
      بازهم سپاس از شما که باعث شدید این مساله را بیشتر باز کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.