با زخم هایم چه کنم؟

من و زخم هایم

هر کدام از ما در زندگی زخمهایی بر تن و روحمان داریم، زخمهای تن را فعلا کاری ندارم هر چند که زخمهای تن هم در نهایت فشار اصلی شان را بر روح وارد می کنند من از زخمهای روح با شما حرف می زنم زخم هایی که خانواده، جامعه، دوستان و آشنایان آگاهانه یا ناآگاهانه به ماوارد کرده اند به ویژه زخمهایی که همزمان با رشد جسمی و روح ما بوده زخمهای دوران کودکی و نوجوانی که به مراتب زخمهای عمیقتری هستند حالا اینکه چرا و چگونه این زخمها را خورده ایم بماند.

یک مرحله از زندگی ما آگاهی به زخمهایی است که داریم می توانیم از جایی شروع کنیم بنشینیم و درباره آنها فکر کنیم، بنویسیم، ریشه هایشان را پیدا کینم کتاب عصبیت و رشد آدمی راهنمای خوبی در این زمینه می تواند باشد.

زخمها شکلهای مختلفی دارند و اسم های مختلفی، زخمهایی که از پدر و مادر و خواهر و برادر خورده ایم، زخم هایی که از فامیل خورده ایم،  از دوستان نزدیک و دور،  در محیط کار، و یا از  شریک عاطفی

بعضی از آنها خیلی عمیق بوده اند آنقدر که امروز هم درد و تلخی ناشی از آنها را بر بدن خود حس میکنیم.

با بعضی از آنها دیگر راحتیم و چندان برای ما تلخ نیستند و در واقع طعم گسی پیدا کرده اند.

اما خوب همه اینها مجموعه زخمها و آسیب های ما را تشکیل می دهند.

بسیاری از ما و یا شاید همه ما چه بخواهیم چه نخواهیم زخم خورده و آسیب دیده هستیم، مهم نحوه کنار آمدن با زخمهاست که از ما آدمی متفاوت می سازد.

با زخم هایمان چکار کنیم؟

زمانی که می خواهیم ازدواج کنیم

وارد رابطه ای با جنس مخالف و یا موافق شویم

حتی می خواهیم وارد شغلی شویم یا با کسی در شراکت وارد شویم

یعنی جاهایی که بیشتر به تعامل با دیگران نیاز داریم باید حواسمان به این زخمها باشد و بدانم من آدمی هستم که از این ناحیه زخم خورده ام و آسیب دیده ام حواسم باشد که زخم قبلی ام دوباره باعث زخم جدیدتری نشود و یا حتی باعث بحران در آن رابطه نشود. و یا اینکه به خاطر داشتن آن زخم به دیگران اجازه ندهم زخم دیگری به من بزنند.

قبل از هر چیز آگاهی از زخمهایمان ،آسیب ها و کمبودهایمان در ادامه زندگی و رابطه ای جدید به ما کمک می کند حضور بهتری در زندگی داشته باشیم حتی شاید لازم باشد به خاطر آنها به روانشناس هم مراجعه کنیم.

قبل از هر آغاز دوباره ای با هر کسی از خود بپرسیم زخمها و آسیب های من کدامند و چه کاری برای آنها کرده ام؟

حواسمان به زخمهایمان باشد.

2 دیدگاه برای “با زخم هایم چه کنم؟

  1. من فکرمیکنم میشه گفت یه زخم عین یه تجربه هست هر چند تلخ ولی ردپایش هست گاهی شاید نباید مثل چاقو کش ها تعداد زخم ها از دستمان در بروند و شاید نباید هم بچه مامانی باشیم که با دیدن زخم گریه مان در بیاید . ایده این که زخمها و آسیب های من کدامند و چه کاری برای آنها کرده ام میتواند همه مارا به مرور درس های یکه گرفتیم یا فراموش کرده ایم که گرفتیم ببرد . ممنونم از این ایده خوب 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.