احمد شاملو

سه‌شنبه‌ها با شعر: نومیدْمردم را معادی مقدّر نیست

هر وقت دوست دارم امیدی عمیق و پرمعنا و واقعی را تجربه کنم و با انسانی عظیم و قابل ستایش مواجه شوم سراغ اشعار شاملو می روم، تا در آن جا امید و آدمیت گمشده را باز یابم و شاملو همیشه برایم ره آوردی شیرین به همراه داشته است. شاملو انسان حقیر را تاب نمی […]

سه شنبه ها با شعر: مرا نجات بده ای کلیدِ بزرگِ نقره!

شعر “غزل بزرگ” از دفتر “هوای تازه” احمد شاملوست. این شعر را به پیشنهاد یکی از دوستانم اینجا می گذارم و امیدوارم توی این صفحه هم از خواندنش لذت ببرد، قسمت هایی را هم که او بیشتر دوست داشته است بولد کرده ام. همه بت‌هایم را می‌شکنم تا فرش کنم بر راهی که تو بگذری […]

شیرکو بیکس

سه شنبه ها با شعر: شیرکو بیکس کرانه ناپذیر

نوشتن درباره شیرکو بیکس روحی سرکش می خواهد و قلمی خستگی ناپذیر که در کف من نیست اما از آن روح سرکش و ناآرام زاگرس نشین جرعه ای وام می گیرم و فقط نامش را میبرم که نامش که شیرکو بیکس است بیش از هر چیز آراسته ی وجود اوست. انسانی نه فقط شاعر که […]

آیدا: درخت و خنجر و خاطره

سه شنبه ها با شعر: آیدا: درخت و خنجر و خاطره

شاملو دوست دوران نوجوانی من است کاست هایش را از آن زمان دارم و همه کتابهایش را می خریدم قبلا هم از او اینجا گفته ام یکی از زیباترین چیزهایی که در شعر شاملو یافتم شکوهی ست که در عشق نهفته است شاملو از کسانی است که برای عشق حماسه سرایی می کند و پیروزمندانه […]

عشقم را در سال بد یافتم

گاهی حجم تاریکی آنقدر زیاد می شود که فکر می کنی دیگر برای قدم برداشتن همه چیز تمام شده است اینجا دقیقا بهترین نقطه مسیر است اینجا خیلی چیزها را می فهمی، اینکه لمس تاریکی تجربه مشترک انسانهایی است که اهل رفتن بوده اند و انگار کسی را گریزی از سیاهی و تاریکی نبوده اما […]