سه شنبه ها با شعر: هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست

هوشنگ ابتهاج را با ارغوانش می‌شناسیم، آنهم با صدای خود ابتهاج که مو به تن آدمی سیخ می‌کند، خود من تنها زمانهای خاصی توان شنیدن این صدا را دارم تمام اندوههای عالم با شنیدن این صدا در من تازه و زنده می‌شوند و مرا یارای اینهمه اندوه نیست.     امروز که شعر جدید ابتهاج […]

سه‌شنبه‌ها با شعر: نومیدْمردم را معادی مقدّر نیست

هر وقت دوست دارم امیدی عمیق و پرمعنا و واقعی را تجربه کنم و با انسانی عظیم و قابل ستایش مواجه شوم سراغ اشعار شاملو می روم، تا در آن جا امید و آدمیت گمشده را باز یابم و شاملو همیشه برایم ره آوردی شیرین به همراه داشته است. شاملو انسان حقیر را تاب نمی […]

سه شنبه ها با شعر: تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز

نمی دانم تابحال از حضرت حافظ شعری گذاشه ام یا نه اما ضرب آهنگ این غزل آنقدر مرا گرفت که دوست داشتم حال خوب از خواندنش را با شما به اشتراک بگذارم چه بگویم که در هر بیتش دنیایی از زیبایی آرمیده است چه بگویم که جادوی حافظ بس گیرا و جان گیر است. چه […]

سه شنبه ها با شعر: مادر مرا به جنینم بازگردان

زندگی پر از تعارض است، بخصوص وقتی تصمیم می گیری بیشتر بفهمی اش وقتی به قول معروف انگولکش می کنی آنوقت روهای دیگر خودش را هم به تو نشان می دهد اینجاست که باید بگردی دنبال معناهای مختلف، دنبال ارتباط های مختلف اشیا و آدمها تا بتوانی جایی برای ماندن برای آرام گرفتن پیدا کنی […]

بی معنایی ، تجربه ای که نباید از آن بترسیم

گاهی اوقات بسیاری از مفاهیم در زندگی برایمان بی معنا می شوند حتی بسیاری از کارهایی که در گذشته در زندگی انجام داده ایم و از آنها لذت برده ایم. ممکن است این بی معنایی منجر به تعارض هایی هم در زندگی مان شود. این یعنی نیاز به تغییراتی در زندگی داریم و قرار هست […]

سه شنبه ها با شعر: ما در عصر آدم برفی ها گیر کرده ایم

این سه شنبه هم با شعری از خودم به روز می شود. از آن غرزدن های فلسفی شاعرانه   عصر آدم برفی ها گرم باشگرمپیش از آنکه تنم به کدورت زمستان خو کندو دهان ها مه آلود شوند آنقدر که فرصت کوچک بوسه ای از دست رودما با آدم برفی ها روی نیمکت پارک نشسته […]

سه شنبه ها با شعر: خواستم برگردم به زمانی که برگ می پوشیدم

این سه شنبه را بعد از مدتها با شعری از خودم به روز میکنم داستان من و شعر هنوز هم ادامه دارد اما به سبک و سیاقی دیگر در رودخانه شعر جاری ام و نفس میکشم هنوز… و اما شعر خواستم برگردم به زمانی که برگ می پوشیدم دلتنگی ام را که نمی دانستم چیست؟ […]

یکی بیاید و مرا خوشبخت کند

از کودکی جامعه و خانواده این مدل ذهنی را در دختران نهادینه کرده اند که قرار هست یکی بیاد و آنها را خوشبخت کند این مدل ذهنی سالها در وجود دختران ریشه دوانده و مهمترین کاری که با آنها کرد این بود که مسئولیت خوشبخت ساختن خود را از آنها گرفت. و به میزان زیادی […]

سه شنبه ها با شعر: لیلی! بی مرز باش

این سه شنبه با شعری از نصرت رحمانی سه شنبه ها را با شعر همراه می کنیم. لیلی چشمت خراج سلطنت شب را از شاعران شرق طلب می‌کند من آبروی حرمت عشقم هشدار تا به خاک نریزی لیلی پر کن پیاله را آرام‌تر بخوان آواز فاصله‌های نگاه را در کوچه‌های فرصت و میعاد! بگشای بند […]

سه شنبه ها با شعر: با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟

به راستی که شاعران آرمان شهر را می آفرینند امیدوارم که روزی این شهر آرمان نباشد و به قول قیصر شاعران هم برای ساختن آن نیاز به استعاره نداشته باشند. دیروز دوم اردیبهشت سالروز تولد قیصر بود و این دفتر و این سه شنبه به نام او پیوند خورده است. خوشحالم که در این جهان […]