سه شنبه ها با شعر: می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی

ویرا اشتراوس: “هر ریاضیدان وقتی كامل است كه تا اندازه ای هم شاعر باشد.” نجمه زارع از شاعران خوب معاصر بود که البته عمر معمولی اش به دنیا بشارت بلند بودن را نداد اما عمر شاعرانه اش همچنان طولانی است و چه باشکوه بودنی است اینگونه بودن که کلماتت روزی دلتنگی آدمی دیگر با هزاران فرسخ فاصله […]

جملاتی در توصیف شعر

آنوقت ها که شعر زیاد می گفتم توی ذهنم دنبال تعریفی از شعر بودم. گفتم زیاد، چون این روزها زمانی می توانم شعر بگویم که انگار دیگر شعر آخرین چاره است و زمانی است که هیچ چیز دیگر نمی تواند آرامم کند و انگار قرار نیست اصلا آرام شوم شعر برایم مال این لحظات است. […]

درس آنالیز عددی و یک مثال بارز از تفکر سیستمی

چگون می توان تفکر سیستمی را پیاده سازی کرد؟ ترم اول کارشناسی ارشد، رشته ریاضی کاربردی دانشگاه علوم تحقیقات سال ۸۵٫ خوب حتما می دانید هر چه به عقب برگردیم همه چیز سخت بوده من هم به شیوه نیاکانمان که میگویند دوران ما سخت بود باید بگویم آن سال و آن دوره، سخت ترین روزها […]

سه شنبه ها با شعر: خانه در اوج دلتنگی است

این شعر مربوط می شود به سالها پیش، امروز که یکی از دوستانم اصرار داشت شعری برایش بفرستم با مشخصاتی که او می خواست به این شعر رسیدم، خوانش دوباره شعر برای خودم باعث شد امروز و این سه شنبه مبارک را با این شعر شاعرانه کنم. با خودم گفتم در غبار رنگها و آلودگی ها […]

خاطره من از اولین روز تدریس: آن یک ربع لرزش اول طبیعی است

سال ۸۷ از پایان نامه عزیزم که مرا یکسال درگیر کرد دفاع کردم هفته بعد در همان دانشگاهی که خودم کارشناسی خوانده بودم درخواست تدریس دادم که با درخواستم موافقت شد و چند واحد درسی ریاضی برای تدریس به من اختصاص داده شد. اولین روز که سر کلاس رفتم چون ریاضی عمومی بود تعداد دانشجویان […]

دوست دارید گوگل درباره شما چه بگوید؟

قبلا هر از چندگاهی اسم خودم را توی گوگل سرچ می کردم که ببینم آیا واقعا گوگل درباره من هم چیزی دارد بگوید؟ بازی قشنگی بود. یک بار توی یک سایت به کامنتی برخوردم که خیلی خوشحالم کرد، کامنت یکی از دانشجوهای قدیمی ام بود البته او را نمی شناسم: کامنت این بود: سلام شعرهاي كردي […]

سه شنبه ها با شعر: آرام لای تاب و تبت بستری شوم

  این سه شنبه غزل آرام لای تاب و تبت بستری شوم را از کتاب اشک ماهی ها، انتخاب کرده ام قبلا داستان این شعر را گفته ام. امیدوارم مورد پسند واقع شود.   دریای کوچکم شو که من هم پری شوم آرام لای  تاب  و  تبت  بستری  شوم هی موج موج بال و پرم را ببوسی و … از بوسه ات […]

راه طولانی ما: در آغاز فقط به خیال نوشتن بود، از هر چیزی…

مقدمه: قصد آموزش وبلاگ نویسی را ندارم و اینجا صرفا تجربه هایی را که در این مسیر بدست آورده ام بازگو می کنم شاید آموزشی در آنها برای دیگران رخ دهد چون وبلاگ نویسی برای من سراسر آموزش بوده است. در ابتدا شاید فکر کنیم وبلاگ نویسی یعنی اینکه بنویسیم و فقط بنویسیم البته که مهارت […]

لذتهای معمولی: لذتی که در عمه شدن هست

این صفحه در زمان تولدبرادرزاده ام و عمه شدن من بارگذاری شد حدود یکسال از عمه شدن من می گذرد به خاطر سرزدن زیاد خوانندگان با عنوان عمه شدن به این صفحه دوست داشتم آن را بروز کنم تا خوانندگان نیز بهره بیشتری از آن ببرند: چند مطلب زیبا را با هم در رابطه با […]

درباره من

این آخرین نسخه از من است و در حال بهبود و ارتقا می باشد. من معصومه شیخ مرادی متولد بیستم بهمن سال ۱۳۶۱ از ایلام هستم. تا مقطع کارشناسی ارشد ریاضی کاربردی خوانده ام و حدود سه سال هم ریاضی تدریس کرده ام الان دیگر تدریس نمی کنم. یکی از دلایل من برای انتخاب ریاضی این […]