مهارت

وقتی به فکر توسعه مهارت های فردی هستیم، حواسمان باشد مهارت زده نشویم

حواسمان باشد مهارت زده نشویم.
حواسمان باشد:
مدیریت زمان و برنامه ریزی برای پیشبرد اهداف مان ما را بی رحم نکند که زمانی برای پرسیدن حالی از دوستان و اطرافیانمان نداشته باشیم البته اگر به تفکر سیستمی اعتقاد داشته باشیم بزرگترین ضربه را به خودمان زده ایم چون با این بی رحمی ها کم کم دنیا را به جایی تبدیل می کنیم که هیچ کس هوای هیچ کس را ندارد و کم کم همه و از جمله خودمان تبدیل به آدمهایی بی هوا می شویم.
بالاخره هر چقدر هم بخواهیم مستقل عمل کنیم و نیازی به کسی نداشته باشیم زمانی می رسد که دلمان هوای خاصی را می خواهد کسی را می خواهد که چند کلام برای او حرف بزنیم درد و دل کنیم ما را بفهمد همین، نه اینکه بنشیند و مشکلاتمان را حل کند. و اگر خودمان این هوا را برای کسی نساخته ایم نباید انتظار داشته باشیم این هوا باشد و ما نفس های عمیقی هم در آن بکشیم.
حضور بعضی ها در زندگی آنقدر دلگرم کننده است که نیازی نیست برایت کاری انجام دهند فقط حضورشان کافی است تا دوباره از جا برخیزی و خرده شکسته هایت را جمع کنی و ادامه دهی، کاش بتوانیم حضورمان را اینگونه کنیم.

گاهی افراد تنها به چند کلمه گرم نیاز دارند کمی دلگرمی و پشتگرمی نه پول هنگفت می خواهند نه وام بلند مدت بلکه فقط دستی به شانه شان بزنی و بودنت را اعلام کنی.
هوای همدیگر را داشته باشیم.
نگذاریم در مسیر توسعه مهارت های فردی خود  تبدیل به یک کاریکاتور شویم که جنبه هایی از خود را رشد دهیم  و از جنبه هایی بااهمیت غافل شویم و ما بمانیم و یک دماغ گنده یا چشم زاغ.

آنقدر غرق توسعه مهارت هایمان نشویم که زبان گفتگو با هم را از یاد ببریم لال بودن فقط به معنی ناتوانی در حرف زدن نیست از نظر من لال بودن به معنی ناتوانی در ابراز محبت و دوستی و همدلی است.
هم از موفقیت همدیگر شاد شویم و هم در شکستها هوای همدیگر را داشته باشیم در هر دو حالت شخصی که موفق شده یا شخصی که شکست خورده نیاز به همراهی ما دارد و با همراهی مان پشتگرمی و دلگرمی خوبی برای او می شویم.
تجربه به ما می گوید دنیا محل کنش ها و واکنش هاست. اگر نهایتا به کسی خوبی کردیم و او فراموش کرد یا پاسخ خوبی نداد امکانش زیاد است یک نفر بیاید و همه فراموشی ها را جبران کند و غافلگیرمان کند هر چند بسیار سخت است با این مدل ذهنی زندگی کرد اما این مدل ذهنی آرامش و امنیت خوبی را برای ما به ارمغان می آورد.

البته ممکن است کسی هم نیاید بودن در این فضا بستگی به خود ما دارد.
خلاصه حواسمان به زندگی باشد.
حواسمان باشد مهارت زده نشویم.

4 دیدگاه برای “وقتی به فکر توسعه مهارت های فردی هستیم، حواسمان باشد مهارت زده نشویم

  1. سلام. کاملا با حرف شما موافقم.
    کپی محض و بی چون و چرا و نگاه هزینه فرصتی داره ما رو از جمع گرایی به فردگرایی میبره.
    خود اون بنده خداها هم به این نتیجه رسیدن که راه اشتباهیه. کلی تد دیدم که گفتن اگه می خواهید زندگی سالم و موفق و شادی داشته باشید روابطتون رو بیشتر کنید وسعت بدید بهبود بدید عمق بدید. و قناعت پیشه کنید.
    ولی ما با نگاه هزینه فرصتی میگیم دو ساعت برای فلانی تلف کردم به جاش میشد ۷۰ صفحه کتاب خوند.
    یه صله رحم یه دعای خیر میتونه همه معادلات ما رو زیر و رو کنه.

    1. ممنون از نظرتون کاش به بعضی از سخنرانی های تد لینک می دادید که بیشتر استفاده کنیم. بازهم سپاس

  2. جالب بود معصومه. من بعضاً فکر می‌کنم ارتباطات و دوستی‌های دیجیتال که ما ایجاد می‌کنیم خیلی شکننده‌تر از ارتباطات فیزیکی است. خواستم یکبار هم مطلبی بنویسم و به جنبه‌های منفی دوستی‌های آنلاین اشاره کنم ولی فراموش کردم.
    اولین بدی که دوستی‌های آنلاین دارد راحتی به دست آمدن این نوع دوستی‌هاست و همچنان که انسان برای به دست آوردن چیزی زحمت نکشد قدر آن را نخواهد دانست. پس میشه گفت ما آنچنان قدر دوستان مجازی را نخواهیم دانست.
    از طرفی دوستان مجازی بسیار پراکنده و دور از ما هستند. ما برای خیلی از نیازهای روزمره با حرف‌های عادی به کسانی نیاز داریم که در نزدیکی ما باشند وگرنه داشتن چند دوست در محله یا شهر خود بهتر است از هزاران نفر باشد که هر کدام در یک کشور زندگی می‌کنند.
    مساله سوم بی‌خبر بودن دوستان از همه احوالات آدمهاست. همیشه می‌پرسم روزهایی که مریض هستم و در یا مشکل مالی دارم زحمت آن به گردن چه کسی می‌افتد؟ دوستان نزدیک و فامیل؟ یا دوستان مجازی؟ دوستان آنلاین فقط خوشی‌های ما را می‌بیند. آن هم زمانی که برایشان در غالب محتوا بگوییم وگرنه باز بی‌خبرند.
    مسله چهارم رها کردن دوستان آنلاین هستند. چون ما دوستانمان را از محیط های اجتماعی آنلاین انتخاب می‌کنیم حوصله رشد کردن و عمیق شدن این رابطه‌ها را نداریم و سریع می‌توانیم بین آدم‌ها سوئیچ کنیم. آنقدر هم دنیای مجازی به ما گزینه پیشنهاد می‌کند که نمی‌دانیم روی چه کسی سرمایه گذاری کنیم.
    در کل می‌خواستم بگم بعضی مواقع به قدرت دوستی‌های آنلاین شک می‌کنم.

    1. احتمالا دوستی هم باید جا بیفته، مثل قورمه سبزی و اینها، اونوقت دلنشین تره
      فکر می کنم تا مدتی با آدمها زندگی نکنی و احوالات آنها را از نزدیک نبینی نمی توانی پایه های یک دوستی محکم را بریزی شاید قدیمی ها درست می گفتند که دوستت را یا در سفر بشناس یا با او زندگی کن یا کار کن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.