صلح

سه شنبه ها با شعر: وقتی هیچ کس سربازها را برای صلح آموزش نداد

این سه شنبه با شعری از خودم شما را مهمان می کنم:

 

شعری برای خاورمیانه

 

بلند شو

دستهای آزادی را بگیر

ما دستی نداریم

برای پنجره هامان

ماه بیاوریم

و شبی آرام بخوابد

این خاورمیانه

در آغوش تو

بلند شو دستهای آزادی را بگیر

به خیابان ببر

و نشانی ات را برای ما بیاور

چیزی نمانده

دق کند

این خاورمیانه غمگین

دیگر

خونی نیست

هرچه بود فریاد شد

برای زخم های تو

ای صلح

که نمی دانم سهم کدامین قفس شده ­ای

من  تنها می توانم برایت شعر بگویم

من تنها می توانم برایت گریه کنم

تا این زمین برای کشت گلوله و باروت حاصلخیزتر شود.

من چه بگویم

سربازهای درونم

جز زخم و دشنه نمی­دانند.

من چگونه از تو بگویم

وقتی هیچ کس

سربازها را

برای صلح

آموزش نداد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.