این سه شنبه از علیرضا روشن بخوانیم و کمی از روزمرگی فاصله بگیریم. علیرضا روشن را در شنوتو هم میتوانید گوش دهید.
در صدا کردن نام تو
در صدا کردن نام تو
یک «کجایی؟!» پنهان است
یک «کاش میبودی»
یک «کاش باشی»
یک «کاش نمیرفتی»
من نام تو را
حذف به قرینهی این همه دلتنگی و پرسش صدا میزنم.
—————————————————————
تو ديگر آزارم نده
خلال آخر کبريت را
باد!
بگذار سيگارم را روشن کنم
من آرزو به دلم
تو ديگر آزارم نده
—————————————————————
دلم گوزن تير خوردهاي
دلم گوزن تير خوردهاي
که در پنهان جاي دره
ماغ ميکشد
ديگران ميشنوند
من اما
جان ميکنم
—————————————————————
به تو فکر میکنم
دست برگ را
در دست باد
دست ساحل را
در دست آب
میبینم و دستهایم در جیب
به تو فکر میکنم
—————————————————————
تنهایی
تنهایی از کنار همین تیرک برق آغاز شد
و به شهر
کشور
و زمین
گسترش پیدا کرد.
—————————————————————
جاي خالي
کبريت ميکشم و شمع را روشن ميکنم
مبل و صندلي هستند
ميز و ديوار و چيزهاي ديگر هم
از تو اما فقط يک جاي خالي مانده است
جاي خالي دستت بر قاشق
جاي خالي پايت در کفش
جاي خالي حضورت در من
—————————————————————
کجاست راننده
احساس مسافري را دارم
که بايد برود
و نميداند به کجا
بليت سفر به ناکجا را
من سالهاست در مشتم ميفشرم
کجاست راننده
تا لگد به در مستراح بين راهي اين زندگي بکوبد
فريادم بزند که جا نماني
کجاست
—————————————————————
دیگران
او را که رو به نور میرود
دیگران
تاریک میبینند.
—————————————————————
پر
منم
پر افتادهی پرندهای
که پرواز کرده است.
—————————————————————
نیست
وقتي ميگويند نيست،
کاغذ را گفته باشند يا برق را
فرقي ندارد
من ياد تو ميافتم
—————————————————————
آدمهای این زمین
همدیگر را میپوسانند
سیبهای یک جعبه
آدمهای این زمین
—————————————————————
به خودت نگیر
به خودت نگیر شیشهی پنجره
تمیزت میکنند که کوه را بیغبار ببینند
و آسمان را بی لکه
به خودت نگیر شیشه
تمیزت میکنند
که دیده نشوی .
—————————————————————
تاریکتر
چراغ را
تو به دست من دادهای
تا مرا، تو
روشنتر ببینی و
تو را، من
تاریکتر