ده قدرتی که خواندن به ما می دهد.

در ادامه بحث های قبلی درباره تولید محتوا که به وبلاگ نویسی اختصاص داشت می خواهم به خواندن عاملی که بیشترین قدرت را برای نوشتن به ما می دهد اشاره کنم.

قبلا در مورد خواندن راهی برای نوشتن در کلمات از کجا می آیند؟ نوشته ام اگر فرصت داشتید آن را بخوانید تعریف از خود نباشد اما خودم در خوانش دوباره اش به حس خوبی رسیدم و فکر کردم چقدر آن لحظات که آن مطلب را نوشته ام ذهنم خیال انگیز بوده است.

درباره خواندن برای نوشتن و وبلاگ نویسی دوست خوبم شاهین کلانتری هم نوشته است همچنین حسام مطهری نویسنده خوش ذوق و جوان نیز در وبلاگش پست خوبی در این باره دارد پیشنهاد می کنم آن را هم از دست ندهید.

در ادامه صحبت دوستانم من میخواهم از تاثیر خواندن و قدرتی که خواندن در نگارش و نویسندگی به ما می دهد بگویم.

ارتباط ما با کتاب ارتباط عجیبی ست در مدت زمانی که کتابی را می خوانیم با شخصیت های آن مانوس می شویم و اصلا فکر نمی کنیم آنها ساخته و پرداخته ذهن نویسنده اند و یا اصلا برای ما مهم نیست و در آن مدت شخصیت های داستان به اندازه افراد دور و ورمان برای ما زنده و پویا هستند و حتی تا مدتها بعد از خواندن آن کتاب هم ممکن است دلمان برای شخصیت های کتاب تنگ شود و اگر هم از یک نویسنده زیاد کتاب بخوانیم بعد از مدتی حس می کنیم آن نویسنده دوست چند و چندین ساله ماست و اگر پیش بیاید و او را ببینیم اصلا احساس غریبه گی نمی کنیم اینها کمترین آثار کتاب خواندن است.

 ما در هر کتاب با دنیایی متفاوت آشنا می شویم و تجربه های فراوانی کسب می کنیم هرکتاب برای ما یک زندگی جدید است با تغییر و تحولات بسیار و یادگیری فراوان.

در واقع با خواندن هر کتاب چیزی شبیه عرق ریزی روح اتفاق می افتد ما در امواج پرتلاطم ذهن نویسنده غرق می شویم.

می خواهم خیلی خلاصه وار از تاثیراتی که خواندن بر روی ما می تواند داشته باشد، بگویم:

ده قدرتی که خواندن به ما می دهد:

۱-بالا بردن دایره لغات

۲- قدرت بیان

۳- تسلط کلامی

۴- پی بردن به ظرافت ها و زیبایی های زبان

۵- پی بردن به قدرت نهفته کلمات

۶- رمزگشایی از کلمات و جمله ها

۷- داستان سرایی

۸- جسارت نوشتن

۹- قدرت خیال پردازی و خلاقیت

۱۰- خودابرازی یا خودافشایی

هر کدام از بندهای بالا برای خودش دنیایی دارد من فقط سر رشته را دستتان دادم که خودتان دیگر بهتر از من می دانید کجا بروید و چگونه بروید.

در واقع با خواندن با مطالعه ناخودآگاه ما پرورش می یابد و هر وقت می خواهیم بنویسیم ناخودآگاه به کمک ما می آید و سفره ای از تمام اندوخته هایی که در طی مطالعه ما بی آنکه حتی خودمان متوجه شده باشیم جمع کرده برای ما پهن می کند همان قدرت هایی که در بالا گفتم و اینگونه است که ما می توانیم بنویسیم کلمه کم نیاوریم خودمان را توصیف کنیم اشیا را توصیف کنیم و درباره آنهایی که دوستشان داریم بنویسیم و تجربه های زیستی خود را با کمک کلمات برای دیگران بازگو کنیم.

و البته و صد البته که چگونه خواندن هم مهم است.

حتما آدمهای کتابخوان را زیاد دیده اید آنها که گویی کوله باری از کلمات بر دوش دارند. وقتی چیزی از آنها می پرسی دنبال کلمه نمی گردند به مغزشان فشار نمی آورند لکنت زبان ندارند کلمه ای نوک زبانشان گیر نکرده کلمات در جانشان است در روحشان، دست می برند و ناب ترینشان را بیرون می آورند، از هر دری که بخواهید برایتان می گویند، اینها همان قدرتمندهای عالم هستند.

همه اینها دست به دست هم می دهد و منجر به همان رخداد جذاب و زیبای نوشتن می شود ترکیبی از کلماتی که آموخته ایم با تجربه زیستنمان، من فکر می کنم این اتفاق نادری در جهان است.

پی نوشت: حسام مطهری پست های خوبی هم درباره وبلاگ نویسی و نویسندگی دارد پیشنهاد می کنم آنها را بخوانید.

وبلاگ بنویس رفیق

چرا توییتر، تلگرام و اینستاگرام گرداب محتوا هستند؟

خداوند در جزئیات است!

3 دیدگاه برای “ده قدرتی که خواندن به ما می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.