چرا باید یک کتاب را ۳۲ بار بخوانیم؟

دارن هاردی در کتاب قطاربازی کارآفرینی می گوید:

به نظر من بهتر است شما یک کتاب خوب را ۳۲ بار بخوانید تا اینکه ۳۲ کتاب بخوانید.

در دوران مدرسه و بخصوص دانشگاه معمولا برای گذراندن یک درس بی خاصیت یا حداکثر چهار واحد درسی یک کتاب درسی را در یک دوره چهار ماهه در طول ترم بارها و بارها می خواندیم.

آن کتاب یک بار تدریس می شد هر جلسه مجبور بودیم بخوانیم امتحان کلاسی، میان ترم، پایان ترم و اگر هم می افتادیم یک بازی چهارماهه دیگر، هرچند در اکثر مواقع این کار را بدون اشتیاق انجام می دادیم از سر وظیفه بود و رفع تکلیف و جز در موارد معدودی که یا کتاب را دوست داشتیم یا معلم به ما خوش می گذشت و در نهایت یک روز بعد از امتحان پایان ترم اگر سوالی از آن درس از ما می پرسیدند هیچ چیز در خاطر مبارکمان نبود خود من انگار طوری می خواندم که تا دقیقه هایی بعد از امتحان پایان ترم آن درس در خاطرم بماند.

همه اینها را گفتم که بگویم وقتی براساس شوق و علاقه کتابی را در دست می گیریم چطور برخورد می کنیم و چه انتظاراتی از آن داریم.

بسیاری از آدم های به ظاهر کتابخوان را هم می بینینم که تفاوت چندانی با آدمهای کتاب نخوان ندارند خود من باید اعتراف کنم به ندرت می توانم یک کتاب را دوباره بخوانم و به تازگی تجربه چندباره خواندن یک کتاب را شروع کرده ام.

دلایل زیادی وجود دارد که نمی توانیم این کار را بکنیم یکی از آنها وسوسه خواندن کتابهای دیگر است و عمر نامحدود ما، اگر بتوانیم به این وسوسه غلبه کنیم قسمت زیادی از مسیر را پیموده ایم و به میزان زیادی بهره وری ما افزایش پیدا خواهد کرد.

اینها را هم گفتم که بگویم نباید در خوانش اول از یک کتاب، فکر کنیم می توانیم به نتیجه دلخواه و یا تغییر در شخصیت خود و اطرافیانمان برسیم.

من وقتی برای بار دوم و یا حتی سوم یک کتاب را می خوانم بسیار پیش می آید که فکر کنم قسمت های زیادی از کتاب را در خوانش اول نخوانده ام و در هر خوانش به موارد تازه ای دست پیدا می کنم.

الان به این نتیجه رسیده ام از تعداد کتابهایی که قرار هست تا پایان سال مطالعه کنم، کم کنم و به مرور قبلی ها بپردازم و دنبال بازخورد مناسب از هر کتاب باشم اگر کتابی در زمینه مثلا عزت نفس می خوانم کاملا حواسم باشد آیا آن را در زندگی ام به کار می گیرم و حتما دنبال یک خروجی مناسب در هر قالبی از آن کتاب باشم طوری مطالعه کنم که بعد از خواندن هر کتاب به استاد آن کتاب تبدیل شوم تا هم تاثیرش را در خود و هم در اطرافیانم ببینم.

دارن هاردی در ادامه کتابش می گوید:

خواندن ۳۲ کتاب یعنی شما زیاد مطالعه می کنید که البته بهتر از تماشای زیاد تلویزیون و دیگر جایگزین هاست، اما آیا این به معنای به کاربردن آن ها هم هست؟
در جای دیگر نیز می گوید:
۶ بار حضور در کارگاه تکراری که می دانستم برای من خوب است و توسط کسی هدایت می شد که من قلبا به او احترام می گذاشتم و از لحاظ فلسفی با او هم عقیده بودم برای من بهتر از شرکت در ۶ سمینار مختلف بود.
پی نوشت: وقتی آدم موفقی مثل دارن هاردی از ۳۲ بار خواندن سخن می گوید حتما رازی در دوباره خواندن هست.

5 دیدگاه برای “چرا باید یک کتاب را ۳۲ بار بخوانیم؟

  1. عالی بود معصومه جان . چند وقتی بود که به این موضوع فکر می کردم. این نوشته تو باعث جمع بندی افکارم شد.ممنون

  2. سلام معصومه جان. وقت بخیر.

    ممنونم که این رو نوشتی.

    به این موضوعات فکر کرده بودم ولی همینطور که خودت گفتی، وسوسه‌ی خوندن کتاب‌های جدید، نمی‌ذاشت که این کار رو انجام بدم.

    تصمیم گرفتم دو کتاب نیکلاس کار (کم‌عمق‌ها و قفس شیشه‌ای) رو دوباره بخونم.

    تا به‌زودی.

    1. سلام امیرجان خوشحالم که این نوشته تاثیرکوچکی داشته و خوشحالم از حضورت در اینجا

  3. خیلی خوب بود من همیشه دوست داشتم کتابایی که میخونم رو چندین بار بخونم اما فک میکردم کاراشتباهیه و به اصلاح از کم هوشیه که بار اول نتونستم کتاب رو به طور کامل درک کنم الان خوشحالم که به کمک این مطلب با ارزش میتونم به خواسته م عمل کنم وبیشتر از قبل از کتاب خوندن لذت ببرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.