آیا آدم های بی محتوا می توانند بازاریابی محتوا کنند?

برای پاسخ دادن به سوال:

آیا آدم های بی محتوا میتوانند بازاریابی محتوا کنند?

اول باید بگویم اینجا منظور من از محتوا چیست؟

برای بهتر پاسخ دادن به آن سوال این سوال را پاسخ می دهم:

محتوا در درون ما چگونه شکل می گیرد؟ یا ما چگونه آدمهای با محتوایی می شویم؟

با زندگی کردن

تجربه کردن

درک کردن

فهمیدن

ارتباط برقرار کردن

همدلی کردن

کتاب خواندن

مثلا چطور وقتی ندویده باشیم یا حتی چندین کتاب درباره دویدن نخوانده باشیم می توانیم درباره بکرترین لحظات دویدن سخن بگوییم؟

چیزی که قبلا درباره نویسنده ها می گفتند: کسی که یک شب را با شکم خالی نخوابیده باشد چگونه می تواند درباره فقر بنویسد.

درباره بازاریابی محتوا هم همین است:

البته اگر میخواهیم در بالاترین سطح از این حرفه قرار بگیریم و به قول معروف رقبایمان را در اقیانوس خونین رقابت جا بگذاریم و وارد اقیانوس آبی شویم آنجا که خودمان با خودمان رقابت می کنیم.

خوب بیشتر توضیح بدهم:

برای اینکه شما برای یک جامعه در هر زمینه ای و مرتبط با حرفه تان به تولید محتوای خلاقانه بپردازید باید با مسائل زیر آشنا باشید:

فرهنگ آن جامعه

مذهب و باورها و اعتقادات آن جامعه

دغدغه های آن جامعه

حتی نوستالوژیهای آن جامعه

سبک زندگی مردمان آن جامعه

خط قرمزهای آن جامعه

حتی توجه به انواع استریوتایپ ها در آن جامعه

که اینها بیشتر با مطالعه در طول زمان و یا برخی تجربه های مفید کسب می شوند.

به طور مثال چند وقت پیش یک کسب و کار در ماه رمضان متن تبلیغاتی اش را با این مضمون نوشته بود:

شما برین عبادتاتون رو بکنین بقیه کارها رو بسپارین به ما

من بار اول بیشتر خنده ام گرفت اما فهمیدم ما چقدر غیرحرفه ای و غیرمتعهدانه کارمان را انجام می دهیم وقتی در مورد چیزی آگاهی لازم را نداریم به طور مثال یک روز هم در عمرمان روزه نگرفته ایم یا در این باره چیزی نخوانده ایم یا حتی اعتقادی به آن نداریم خوب چه اصراری است حتما در این زمینه متن تبلیغاتی بنویسیم. این یعنی عدم شناخت ما از فضایی که به آن ورود پیدا کرده ایم، ممکن است حتی کسی متوجه نشود یا تعداد کمی از افراد متوجه شوند اما امکان دارد اشتباهات اینچنینی یکدفعه در جای بدی ما را گیر بیندازند و سالها کار و تلاش ما را زیر سوال ببرند.

شاید برای همین است در بازار محتوای ایران این همه تولیدکننده و استراتژیست محتوا داریم دیوارهای دنیای محتوا به دلیل نگاه غیرحرفه ای به آن آنقدر کوتاه شده است که هر کسی که هیچ شغلی برای خود پیدا نمی کند به این کار مبادرت می ورزد در حالی که از نظر من استراتژی محتوا یک علم میان رشته ای است شما هم باید نویسنده باشید هم روانشناسی بدانید هم جامعه شناسی بدانید با تبلیغات و بازاریابی آشنا باشید و حتی یک استراتژیست خوب باشید. یا حداقل یک تیم همسو که می توانند به خوبی همدیگر را پوشش دهند در این زمینه داشته باشید.

 جالب است بدانید تبلیغات غیر وطنی به مراتب بهتر از تبلیغات وطنی در این زمینه کار کرده اند و این همان حرفه ای بودن را نشان می دهد. به نمونه های زیر که از این سایت گرفته ام توجه کنید:

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

البته در این زمینه مک دونالد هم یک نمونه تبلیغاتی داشت که مورد انتقاد رسانه های ایرانی قرار گرفت و از آن به عنوان اهانت و طنزی بی بدیل یاد کردند:

بازاریابی محتوا

 

بازاریابی محتوا

شاید مک دونالد نتوانسته است ارتباط مناسب کسب و کار خود با مفهوم رمضان و آیین روزه داری را پیدا کند و بیشتر نگاه مادی گرایانه ای به این قضیه داشته است و شاید هم عمدا دست به این کار زده است اگر به عکسهای بالا دقت کنید شاید تفاوت ظریفی بین آنها و تبلیغات مک دونالد باشد آنها ارتباط را به خوبی پیدا کرده اند.

این سوال هم در اینجا قابل مطرح شدن هست که آیا لازم هست به عنوان یک کسب و کار در تمام مناسبت های تقویمی و غیرتقویمی و حتی غیرمرتبط با کسب و کارمان حضور داشته باشیم؟

به نظرم این نیازمند به کار بردن شیوه خلاقانه در پیدا کردن ارتباط نامرئی بین آن کسب و کار و مناسبت مربوطه می باشد چیزی که در بعضی نمونه های بالا رخ داده است اینطور نباشد کسب و کار به زور خودش را به آن مناسبت تحمیل کند طوری که بیشتر از اینکه با یک جمله تبلیغاتی تاثیرگذار روبرو شویم به دلیل برقراری ارتباط نامناسب کسب و کار و مناسبت تقویمی بیشتر یک هجو را در ذهن مخاطب ایجاد کنیم در حالی که قصد و منظورمان این نبوده.

نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که با عدم آگاهی و شناخت یک جامعه و خلق متون تبلیغاتی نامناسب ممکن است کسب و کار ما متحمل پرداخت هزینه های زیادی شود یعنی فقط یک اشتباه کوچک کافی است تا یک کسب و کار نابود شود البته گاهی برخی از کسب و کارها از این شیوه برای دیده شدن استفاده می کنند و حتی در نهایت ممکن است بابت اشتباهاتشان عذرخواهی هم بکنند این هم روشی ضد تبلیغاتی برای تبلیغات است که این البته به ارزشهای افراد و کسب و کارها برمیگردد و اینکه چه چیزهایی برایشان مهمتر است و آیا هزینه ای که پرداخت می کنند کمتر از سودی است که عایدشان می شود؟

 

مطالب مفید در این زمینه:

سری درس های تبلیغات در متمم

سرویس های وبلاگ نویسی و توافق ضمنی حضور در پلتفرم ها

سری درس های استراتژی محتوای متمم

بالاخره استراتژی محتوا چیست؟ استراتژیست محتوا کیست؟

4 دیدگاه برای “آیا آدم های بی محتوا می توانند بازاریابی محتوا کنند?

  1. معصومه چه سوال خوب و مهمی رو مطرح کردی.
    به نظرم لازمه هر کسی که ادعایی در حوزه محتوا داره(از بازاریابی محتوا تا استراتژی محتوا) حتماً این سوال رو از خودش بپرسه. چون فکر می کنم اگر ما خودمون این سوال رو از خودمون نپرسیم، شاید جایی که انتظارش رو نداریم این سوال به سراغمون بیاد.که ممکنه جای مناسبی نباشه و باعث بشه که محتوا تهی کنیم(یه چیزی مثل قالب تهی کردن:) )

    1. ممنون سامان جان درست میگی
      شاید دلیل تولید این همه محتوای زرد همین باشه که کمتر کسی این سوال رو از خودش میپرسه.

  2. سوژه ای شد برای درگیری ذهنی. دوتا نکته و سوال برام پیش میاد:
    اول اینکه اگر قرار بر این باشه که کسی در تولید و استراتژی محتوا فعالیت کنه باید اقلی از آگاهی و دانش را داشته باشه و برای آموختن تلاش کنه. این رو می فهمم اما سطح توانایی برای شروع چنین فعالیتی چطور تعیین میشه؟ عموما برای تعیین زمان اقدام و شاخص های تشخیصش ابهام دارم.
    دوم از نگاه ناظر بیرونی است، کاملا به این «پرسش از خود» که گفتید و آقای عزیزی تأکید کرد باور دارم اما به نظر شما تولید انبوه محتوای زرد به معنای گشودگی بستر و نشانه ای از فرایند رقابت نیست؟ (شاید مسئولیت عزیزانی که برای ارتقا خود و محتوای فارسی تلاش می کنند رو سنگین تر کنه)

    1. ممنون از کامنتتون
      ۱- در مورد سوال اول فکر می کنم به عنوان یک نقطه شروع با توجه به شرایط و موقعیت و فصل مشترک علایق، کار و دغدغه هامون اختصاص یک ساعت مطالعه در روز خوبه البته که باید این میزان رو روز به روز بیشتر کنیم و بهتره این مطالعه ترکیبی از کتاب و فضای آنلاین باشه. توی این فضای مطالعاتی بهتره بریم سراغ بنچ مارکهامون ببینیم اونها دارن چکار می کنن آدمها موفق داخلی و خارجی، به نظرم تو این زمینه فایل صوتی حرفه ای گری خیلی خوب می تونه کمک کنه.
      ۲- در مورد سوال دوم فرآیند انبوه محتوای زرد رو میشه به عنوان یه نقطه شروع در نظر گرفت اما اینکه چقدر در این مرحله بمونیم مهمه، با توجه به اینکه ما کشوری هستیم که از لحاظ محتوایی تا حدی غنی هستیم و حداقل اونقدر منابع ترجمه شده هم داریم که به ما کمک کنه که محتوای خوب تولید کنیم پس محتوای زرد بیشتر نشانه تنبلی ماست. البته اگر هم یه نگاهی به این مطلب اقیانوس آبی بیندازید شاید در خصوص رقابت نظرتون عوض بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.