پول تجلی رحمت است.

«پول تجلی رحمت است.»

این جمله از ریموند چارلز پارکر است از کتاب راه هنرمند اثر خانم جولیا کامرون

سال ۸۹ کاری پروژه ای به من پیشنهاد شد باید بگویم آن پیشنهاد برایم کمی غافلگیرکننده بود برای آن مسئولیت من تا حدی جوان بودم و اصولا باید کلی تجربه در آن زمینه می داشتی که آن کار را انجام دهی البته من اینطور فکر می کردم.

شاید من آنموقع کم سن و سال ترین شخصی بودم که آن مسئولیت به من واگذار می شد بسیار هم خوشحال بودم ،آن پیشنهاد جزو یکی از بهترین پیشنهادهای کاری برایم محسوب می شد نه حتما از لحاظ مالی، مطمئن بودم تجربه خوبی خواهد بود با شعر و ادبیات مرتبط بود و جزو علاقمندی هایم محسوب می شد.

با خودم گفتم  شاید به صورت کاراموزی باشد شاید دستمزدی نداشته باشد( چون در تماس اول در خصوص دستمزد صحبت نکردند) مهم نیست حتی اگر مجانی باشد می پذیرم پول مهم نیست آن موقع کمی روی ابرها راه می رفتم و ارزش پول را نمی دانستم.

من یک عادت خوب دارم که مشورت کردن است چند آدم شاخص در زندگی ام دارم که تا حدود زیادی من را می شناسند و بیشتر اوقات هرچه بگویند چشم بسته قبول می کنم تقریبا می دانند ارزشهای من چیست با آنها مشورت کردم با توجه به شناختی که از آنها داشتم فکر می کردم نظری مثل من دارند. اما با تحلیل متفاوتی از جانب آنها روبرو شدم.

خلاصه توصیه آنها این بود:

هیچ وقت مجانی این کار رو انجام نده و اتفاقا مبلغ بالایی پیشنهاد بده نه حتما به خاطر پول و مادیات، شاید کمی تلخ به نظر برسه اما واقعیت اینه که ارزش کار و مهارت تو برای دیگران به اندازه همان مقدار پولی ست که به تو می دهند در جامعه ما خیلی جاها اقتصاد ارزش آدمها رو مشخص می کنه آن چیزهایی که در ذهنت به آنها فکر می کنی را برای خودت نگهدار. اتفاقا اگر مبلغ کمتری پیشنهاد بدهی آنها فکر میکنن کیفیت کار تو پایین هست و ارزش کمتری برای آن قایل هستند. در واقع میزان پیشنهاد تو کیفیت کارت را نشان میدهد. 

البته آنها به توانایی من برای انجام آن کار اطمینان داشتند و گرنه این توصیه را به من نمی کردند.

شنیدن آن حرفها برای من آن موقع از آن دو نفر که کاملا آدمهای فرهنگی و اهل ادبیات بودند غیرمنتظره بود و باید بگویم فصل تازه ای را در ذهن من باز کرد و حساب کار دستم آمد اتفاقا مبلغ بالایی هم پیشنهاد دادم مبلغ توافقی هم پنج درصد کمتر از آن چیزی بود که من پیشنهاد دادم آن روزها تقریبا ورود من به بازار کار بود و آن دو نفر به موقع چشم و گوش من رو باز کردند و دیدگاه مرا منطقی کردند.

البته دستمزد تاثیر خوبی در ارائه کار از جانب من نیز داشت و سعی می کردم کار را با کیفیت بالایی انجام دهم.

هر چند خیلی اوقات در کوران تصمیم گیری ها باز آموزه خوبی که آن روزها گرفتم یادم می رود ولی این دفعه اینجا این آموزه را نوشتم تا همیشه برایم یادآوری خوبی باشد و شاید نکته آموزنده ای هم برای دیگران داشته باشد.

3 دیدگاه برای “پول تجلی رحمت است.

  1. خیلی خوب بود
    اعتقادی که من دارم این است که نصف برند ما کارها و آدم هایی هستند که برای آن ها و با آن ها کار انجام داده ایم و نصف دیگر کارهایی هستند که قبول نکردیم و انجام ندادیم. اما متاسفانه اکثرا به نصفه اولی فقط دقت می کنند.
    قانون دیگری هم که در کارم دارم در تمام موارد حساب و کتاب با همه در اولین فرصت اقدام به پرداخت در زمان مقرر می کنم و برای انجام کار در اکثر اوقات حداقل دو برابر عرف بازار دریافت می کنم (البته اگر کلا قبول کنم که انجام بدهم)
    اگر هم به هر دلیل روی مبلغ به توافق نرسیم یا تخفیف زیادی بخواهند و تشخصی بدهم آن کار باید انجام شود، هرگز با مبلغ پایین آن کار را انجام نمی دهم و آن کار را رایگان انجام می دهم (اگر صلاح ببینم که این اتفاق باید بیافتد)
    به نظر من ما اگر بتوانیم کار را با کیفیتی انجام دهیم که کسی نتواند با آن کیفیت انجام دهد، می توانیم طلب مبلغی را هم بکنیم که هیچ کدام از هم صنفان باورشان نشود که در این صنف این رقم ها هم کار می شود.

    1. ممنون حمید جان به نکات خوبی اشاره کردی. فکر میکنم کسانی به آن نصفه دوم توجه می کنند که کیفیت کارشون بالاست و تجربه کارنکردن رو پیدا می کنن در واقع خیلی وقتا با انجام ندادن بعضی کارها کیفیت تو بالا میره. من تجربه کوچیک خوبی تو این رها کردن ها داشته ام زمانی از یه کار صرفنظر کردم که دیگران براش له له زدن و این کار نکردن من حس حسادت و تعجب اونا رو برمی انگیخت در واقع تو با کارنکردن با هیچ کاری نکردن دیگران رو تحریک می کنی. و کیفیت خودت رو بالامیبری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.