دوستی

بهترین سبک دوستی را در کوه آموختم

زمانی که بعد از مدتها دوباره کوهنوردی را شروع کرده بودم مدام کم می آوردم، نفس نفس می زدم،  حتی می ترسیدم و حس می کردم نمی توانم ادامه دهم و بهتر است بایستم و ادامه ندهم این خستگی به من حس بدی می داد ناتوانی، کسل بودن و چیزی شبیه سنگین بودن جسم و جان.

 اما دوستانی که همراه من بودند مدام من را تشویق می کردند ادامه دهم و پا به پای من می آمدند، به من روحیه می دادند و می گفتند چیزی نمانده است همین تپه را بیایی تمام می شود، یک ربع دیگر مانده، این شیب دیگر شیب آخر است.

بیشتر آنها حرفه ای بودند آن روزها به خوبی درک نمی کردم که حرکت آهسته من برای آنها که تندرو بودند ممکن است چقدر آزار دهنده باشد و چقدر کلافه شدند اما به رویم نیاوردند و با مهربانی پا به پای من آمدند و کمک کردند به قله برسم، آخر می دانید به قله رسیدن تمام خستگی ات را از بین می برد، و به من کمک کردند تا دوباره حس خوب به قله رسیدن را بچشم، تا اینکه بعد از چندین برنامه من کم کم توانستم خودم را به پای آنها برسانم و کمی حرفه ای شوم .

بعد از آن وقتی با کسانی که آماتور بودند یا تازه شروع کرده بودند کوه می رفتم کاملا درک می کردم دوستانی که پا به پای من آمدند و آهستگی من را تحمل کردند چه سختی هایی کشیدند و سعی کردم رفتاری را که آنها با من داشتند با دیگران داشته باشم به این خاطر بیشتر دوستانی که با من کوه می آیند از بودن با من احساس امنیت می کنند و این را بارها به من گفته اند.

 دوستان حرفه ای ام به من یاد دادند یکی از وظیفه هایی که در دوستی باید رعایت کنیم پا به پا شدن با آنهایی است که تازه شروع کرده اند تا آنها هم بتوانند روزی به سرعتی که ما داریم دست پیدا کنند و همپای ما شوند  آنها به من یاد دادند که گاهی باید با دیگران همراه شویم تنها به این خاطر که ما می توانیم آنها را به مقصد برسانیم و ظاهرا آنها هیچ فایده ای برای ما ندارند.

از آن به بعد تمام تلاشم را می کنم این سبک را در همه دوستی هایم رعایت کنم هوای آنها را که تازه شروع کردند به یاد روزهای آغازین خودم داشته باشم. تا روزی که همپا شویم و پابه پای هم از زندگی و بودن لذت ببریم.

به خاطر تجربه این نوع دوستی هر جای دیگری از زندگی هم دوستان حرفه ای من پابه پای من می شوند کاملا لطف آنها را حس می کنم  همیشه قدردانشان هستم و می دانم شاید نتوانم کاری برای آنها کنم بنابراین سعی میکنم لطفشان را شامل حال کسانی دیگر کنم.

من فکر میکنم دوستی مسری است، وقتی شما دوست خوبی برای دیگران باشید آنها هم دوست خوبی برای دیگران دیگرند و همینطور دیگرانی پیدا می شوند که دوست خوبی برای شما میشوند سعی کنیم ماهم دچار این سرایت شویم.

شاید دوست داشته باشید مطالب زیر را هم بخوانید:

لذت های معمولی: لذتی که در پاندولی دادن است.

آیا موفقیت دو یا چند نفره را تجربه کرده اید؟

همدرس خودت را پیدا کن.

6 دیدگاه برای “بهترین سبک دوستی را در کوه آموختم

  1. سلام
    معصومه جان
    خیلی وقتها وقتی به حرفهای یه نفر گوش می کنی یا مثل الان نوشته هاش رو می خونی، احساس نزدیکی و امنیت می کنی ولی نمی تونی بفهمی که این حس از کدوم قسمت از حرف ها بهت منتقل میشه.
    نوشته های تو از همین جنسه و همیشه بین وبلاگ هایی که می خونمشون، چشم دنبال پست های تو می گرده.

    از پست هایی که درباره کوه و کوهنوردی می گذاری هم لذت زیادی می برم.
    کوهنورد نیستم ولی هر از گاهی تو روزهای تعصیل در حد سه چهار ساعت به کوه های اطراف می رم.
    تا یک سال پیش همچین تجربه ای نداشتم ولی از وقتی که تجربه اش کردم، فهمیدم که چه چیز لذت بخشیه.

    1. از لطفت ممنون امین جان انرژی خوبی از پیامت گرفتم و دلگرمی و دلخوشی ، خوشحالم که همچین حسی از این نوشته ها داری و البته اعتقاد دارم آدمهایی که خود امن هستند بیشتر این امنیت را حس می کنند.
      موفق باشی دوست خوب من

    1. ممنون کبرا جان از دیدن پیام تو دوست خوب و فعال متممی ام اینجا خوشحال شدم همانطور هست که میگی صبر و حوصله از ویژگی بارز این آدمهاست.

  2. سلام معصومه جان.
    چقدر از خواندن این متن تو لذت بردم. اتفاقا من و تعدادی از دوستان (که پشت سر تو غیبت کردیم ؛) ) هم تو رو به این ویژگی میشناسیم که حمایتگر خیلی خوبی هستی. و اینکه این کار چقدر حس بقیه رو خوب میکنه.

    ممنون و مرسی که هستی 🙂

    1. ممنون محمدرضا از اینهمه لطف و مهربانیت و ممنون که غیبت کردین همیشه ازاین غیبتا بکنین؛)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.