یادم هست یک روز که هوا بارانی بود و تمرین دو داشتیم توی گروه تمرینی مون توی تلگرام پیام گذاشتم:
آیا امروز تمرین برگزار خواهد شد؟
کسی جواب نداد.
کم کم باران بند آمد و خودم برای تمرین آماده شدم و رفتم سر تمرین، وسط دویدن یکی از بچه ها به من گفت که باید شیرینی بدی گفتم چرا گفت چون سوال نامربوط پرسیدی.
بعد از تمرین مربی دو آمد و خیلی جدی به من گفت:
ببین اگه سنگ هم از آسمون بباره ما تمرین مون رو انجام میدیم. دیگه از این سوال ها نپرس این قانون دویدن ماست.
این جمله در ذهنم ماند اما آنقدر به آن توجه نکردم تا بعدها توی کتاب هفت عادت از استفان کاوی خواندم وقتی به چیزی تعهد می دهید مثلا با خود قرار میگذارید که سه روز در هفته باشگاه برید حتی اگه سنگ هم از آسمون بباره به تعهد خودتون عمل کنید و باشگاه رو برید، دیدم این حرف استفان کاوی چقدر شبیه حرف مربی دو بود و اینکه افراد موفق تقریبا همه مثل هم فکر میکنند و عمل میکنند و قانون های مشابهی دارند، این برای من یک جمله طلایی شد هر وقت می خواهم از زیر کاری در بروم و یا به تعهدم عمل نکنم یاد این حرف مربی ام و استفان کاوی می افتم و این جمله به نجاتم می آید و هیچ جوره نمی تونم از زیر کار در برم به طور مثال هفته پیش که مسافرت رفتم اولین کاری که کردم پیدا کردن یه باشگاه ورزشی بود که بتونم تمرینات هفتگی ام رو اونجا انجام بدم، این استعاره سنگ از آسمان باریدن در ذهن من یک استعاره ماندگار شد و این روزها به متعهد بودن من نسبت به خودم و ایجاد نظم درونی کمک کرده است. این استعاره را فراموش نکنید.
لینک های مرتبط:
چرا تلاش و پشتکار مدل ذهنی ما ایرانیان نیست؟
سلام
وقتتان بخیر هر دو مطلب “چگونه یاد گرفتم اگر سنگ هم از آسمون بباره باید به تعهدم عمل کنم” و ” آیا در عصر تکنولوژی هم استثمار می شویم؟” را کامل خواندم و با نظر شما کاملا موافقم به نظر من اکثر مشکلات ما مربوط به عدم رعایت همین دو موضوع ” تعهد و کتابخوانی (کتاب خوب)” است ( هر دو با هم )
موفق باشید
ممنون از لطف شما