بی معنایی ، تجربه ای که نباید از آن بترسیم

گاهی اوقات بسیاری از مفاهیم در زندگی برایمان بی معنا می شوند حتی بسیاری از کارهایی که در گذشته در زندگی انجام داده ایم و از آنها لذت برده ایم. ممکن است این بی معنایی منجر به تعارض هایی هم در زندگی مان شود. این یعنی نیاز به تغییراتی در زندگی داریم و قرار هست اتفاقاتی رخ دهد.
اما پذیرش این بی معنایی و نترسیدن از آن، خود انرژی زیادی می طلبد باید بپذیریم که گاهی ممکن است با بی معنایی در زندگی روبرو شویم. از آن نترسیم و ایمان داشته باشیم که دوباره به معنایی تازه تر و شگرف تر دست می یابیم در واقع این بی معنایی منجر به یافن خردی تازه و عمیق تر می شود که به ما کمک می کند به شکل دیگری به دنیا نگاه کنیم تغییر مسیر بدهیم و وارد مرحله دیگری از زندگی شویم.
فقط باید به خودمان به این بدن که از چالشهای زیادی رد شده اعتماد کنیم به اینکه می تواند این دفعه هم ما را به سرمنزل مقصود برساند. و به زندگی به جریان سیال زندگی اعتماد داشته باشیم. اینکه هر شخصی در دوره ای از زندگی اش دچار این بی معنایی و چالشها می شود این بخشی از مسیر رشد هست البته اگر به رشد باور داریم و باور داریم که انسان باید رشد کند و قرار نیست همان انسان دیروز با همان مولفه های پیش پاافتاده و عرف جامعه باشد.
از بی معنایی نترسیم و عبور کنیم
هر کس به فراخور حال خود تغییر جهت هایی در مسیر زندگی میدهد حرف یکی از دوستانم را هیچ گاه فراموش نمی کنم که می گفت من از حب علی دوباره مذهبی نشدم بلکه تاثیر بغض معاویه بود شاید اگر من بنشینم و فکر کنم استدلالهای او را قبول نکنم اما خود او با طی یک مسیر و تغییر روحیه و تجربه های متفاوت به تصمیم اینچنینی رسیده و قابل احترام است هر چند که این تصمیم هم ممکن است دوباره دستخوش تغییرات شود، خودتان خود دوسال پیش تان را به یاد بیاورید باورها و ارزشها و اعتقاداتتان را ممکن است چیزهایی که آن روزها برایتان مهم بوده امروز از یادآوری شان خنده تان بگیرد.
و البته یادمان هم باشد تغییر جهت دادن ها و بی معنایی های افراد و اطرافیانمان را هم بپذیریم و آنها را قضاوت نکنیم شاید خودمان هم روزی به همان وضعیت دچار شدیم آنوقت ممکن است عذاب وجدان هم گریبانگیرمان شود.
به خود مجال دهیم برای ایستادن، برای فکر کردن، برای شاید به نتیجه رسیدن و عبور کردن، خیلی مهم است در این پروسه خودمان را قبول داشته باشیم و خودمان را دوست داشته باشیم. در این صورت برای نجات این خود تلاش بیشتری خواهیم کرد.
اگرحتی یکبار تجربه های بی معنایی در زندگی را داشته باشیم می دانیم برای عبور از بی معنایی چه کارهایی انجام دهیم: تجربه من می گوید:
اولین گام نترسیدن از آن است و بعد پذیرش آن و اجازه دادن به آن در بدنمان و ذهن مان جریان بگیرد برایش سد و مانع ایجاد نکنیم، مراحل بعدی میتواند خواندن کتاب، ایجاد روابط جدید، بخصوص با افرادی که چنین تجربه هایی داشته اند نگران نباشید در زمان بی معنایی اطرافتان پر از افرادی می شود که در این مسیر هستند یا این مسیر را طی کرده اند و می توانید از آنها کمک بگیرید.

ممکن است در نهایت بی معنایی منجر به حذف چند رابطه و چند تغییر نگرش شود فقط باید نگران از دست دادن باورهایمان نباشیم و تحمل بی باوری را هم داشته باشیم. این سیر رشد ماست به آن احترام بگذاریم، در انتهای این مسیر آدمی نشسته که نگاهی مطمئن تر به دنیا و اطرافش دارد و خودش را بیشتر دوست دارد. و حتی ممکن است بپذیرد بعضی از چیزها همچنان برایش بی معنا بمانند و لزومی ندارد برای همه چیز معنا پیدا کند. به عبارتی در بخش هایی از زندگی ابهام  و بی معنایی را بپذیرد.

 

مطالب مرتبط

ما در عصر آدم برفی ها گیر کرده ایم.

چگونه در آغوش ابهام زندگی کنیم؟

نوشتن برای من یک درمانگر است.

7 دیدگاه برای “بی معنایی ، تجربه ای که نباید از آن بترسیم

  1. معنا رو باید در عشق جستجو کرد .
    به هنگام عاشقی ، افتادن برگ درخت هم دارای معنی هست .
    حضرت مولانا بسیار زیبا می فرمایند .
    عاشقی بر من پریشانت کنم
    کم عمارت کن که ویرانت کنم
    گر دوصد خانه کنی زنبوروار
    چون مگس بی خان و بی مانت کنم
    ………
    باید قدم در این راه گذاشت .

  2. باید به عشق ایمان آورد .
    آنجا که عاشق می شوی ، حتی افتادن برگی از درخت هم دارای معنی می شود .
    بنازم به بزم محبت .
    که صدای حضرت مولانا هنوز تازه تر از غنچه های بهاریست .

  3. سلام
    به نظرم پیدا کردن اون مسیر و معنای جدید خودش یه چالشه. ادم راه جدیدی رو امتحان می کنه اما باز هم اون چیزی که باید، پیدا نمیشه و همینطور این روند ادامه داره. شاید هم زندگی کلا این شکلیه تا اخرش، رفتن و باتجربه تر شدن و نرسیدن.

  4. از مطلب خوبی که نوشتی ازت ممنون
    معمولا چیزهایی که مینویسی برای من که در این مسیر هستم، راهنمای خیلی بزرگی هست.
    میدونم که این مسیرو خودت رفتی و چیزی که مینویسی حتما تجربه اش کردی

    1. ممنون سجاد امیدوارم چیزهایی که از این مطلب گرفتی به دردت بخوره.
      کامنتات تو وبلاگ همیشه خوشحالم می کنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.